گفت و گو با «محمدعلی ابطحی» از روزگار دشوار اصلاحات

روزنامه شرق - فرزانه آئینی: ابطحی بیشتر از اینکه به‌واسطه اقدامات اصلاح‌طلبانه و حضورش در کابینه اصلاحات شناخته شده باشد، نامش با حواشی و شایعات کوچک و بزرگی نقل محافل غیررسمی است؛ چه ایامی که ریاست دفتر رئیس‌جمهور را در دولت هفتم برعهده داشت و چه زمانی که در حوادث انتخابات سال ٨٨ پس از ٤٠ روز حبس انفرادی مصاحبه و اعترافات تلویزیونی می‌کند؛ شایعاتی که بیشتر از اینکه رزومه سیاسی او را تهدید کنند، جایگاه خانوادگی و زندگی شخصی‌اش را هدف قرار داده‌اند.
 
او پس از قریب به سه دهه از دست‌به‌دست‌شدن این شایعات، این گفت‌وگو را مجالی برای پاسخ‌گویی به این شایعات دانست. مصاحبه با ابطحی دو بخش دارد که در تمام طول مصاحبه تفکیک‌ناپذیر بود؛ بخشی که به اهمیت جایگاه ریاست دفتر رؤسای‌ جمهور و چگونگی نقش‌آفرینی او در این سمت در چهار سال اول دولت اصلاحات و چرایی برکناری‌اش از این سمت در دولت هشتم می‌پردازد و بخش دیگر بررسی شخصیت و سبک زندگی او به‌عنوان یک روحانی است که در قالب معمول حوزه نمی‌گنجد. 
 
 محمدعلی ابطحی: می‌خواستند زندگی‌ شخصی‌ام را به هم بریزند

‌ از محمدعلی ابطحی چهره‌های متناقضی می‌شناسیم؛ محمدعلی ابطحی اصلاح‌طلب است و پای کار خرداد ٧٦ بوده است، ابطحی‌ای که در سال  ٨٨ بازداشت و با تلویزیون مصاحبه و اعترافاتی می‌کند. ابطحی‌ای که خواهرزاده روحانی مبارزی چون شهید هاشمی‌نژاد است، ابطحی‌‌ای که می‌گوید برای روحانی‌شدن به درگاه امام رضا نذر و نیاز کرده است، محمدعلی ابطحی کیست؟

 فکر نمی‌کنم همه اینها در کنار هم تعارضی داشته باشد. اگر بحث بیشتری راجع ‌به یک نفر طرح می‌شود لزوما آدم متضادی نیست. من علاوه‌بر اینها که شما گفتید، ابطحی در حوزه هنر و حوزه کتاب و رمان را هم می‌شناسم.
 
اگر الان بخواهم خودم را تعریف کنم می‌گویم ابطحیِ فرهنگ و هنر را بیشتر از آنهایی که شما ذکر کردید می‌شناسم. من قبل و بعد از ورود به عالم سیاست، یک فرد فرهنگی بوده‌ام، به‌همین‌دلیل هم اوایل انقلاب و در زمان جنگ من را به رادیو فرستادند. همه این حوزه‌ها می‌تواند معرف من باشد به این معنا که من مجموعه‌ای از این حوزه‌ها هستم، خوب است اشاره کنم که من سخنرانی و منبررفتن را از سنین ١٦، ١٧ سالگی آغاز کردم و سخنران مراسم‌های مهمی هم بوده‌ام، البته سخنرانی‌ها و منبر‌رفتن‌هایم مربوط به قبل و اوایل انقلاب است. آن روزها من یک چهره منبری بودم که متأسفانه الان فرصت آن را به دست نمی‌آورم.

‌ دیگر به شما منبر نمی‌دهند؟

خیلی دلم برای منبررفتن تنگ شده، اما این روزها اداره مساجد بیشتر دست جناح راست است. به‌همین‌دلیل فرصت به ما نمی‌رسد.

‌ اما محمدعلی ابطحی خیلی با چارچوب معمول و مرسوم حوزه و روحانیون همگون نیست.

معتقدم این تفاوت‌ها باید باشد. چرایی‌اش هم به تفاوت در جامعه برمی‌گردد. وقتی پیام‌هایی را از طریق شبکه‌های مجازی دریافت می‌کنم که به من می‌گویند: «وجود روحانی‌ای مثل تو توانسته من را هنوز پایبند روحانیت و معتقد به اسلام نگه دارد» خیلی لذت می‌برم. حس می‌کنم مبنای سنتی دینی یک مقدار جابه‌جا شده است، البته هنوز مبنای سنتی روحانیت به معنای افراد روحانی که محترم و دیندار بوده‌اند نزد مردم محترم است.

‌ خودتان را روحانی سنتی نمی‌دانید؟

 من برای اینکه طلبه شوم، کلی رازونیاز کردم. ورودم به حوزه از روی علاقه بود. روحانیون سنتی برای من و بخشی از جامعه محترم‌اند. برخی اما نه سنتی هستند، نه امروزی. همان‌ها هستند که موجب نگرانی‌اند. متأسفانه الان بزرگان حوزه هم از وضعیت حوزه گلایه‌مندند، چون متأسفانه برخی با انگیزه‌های ناخالص وارد می‌شوند. این در حالی است که زمانی که ما طلبه شدیم، هیچ‌یک از این مزایا مطرح نبود و صرفا کار دل بود.
 
انگیزه‌های دنیوی، تبعات منفی فراوانی داشته که یکی از آنها ایجاد شکاف با مردم است. من معتقدم این شکاف باید پر شود. از سوی دیگر روحانیون و حتی مدیران ما به‌ندرت ادبیات نسل جوان را درک می‌کنند و در مقابل، جوان‌ها هم به‌ندرت ادبیات و دغدغه‌های مدیران را می‌فهمند.
 
این فاصله سبب شده که هرکدام زندگی‌های جداگانه‌ای داشته باشند. در این فاصله کسی که سبک زندگی جوانان را بفهمد و بتواند با آنها ارتباط بگیرد مهم است و من دنبال این ارتباط هستم. البته فکر می‌کنم به دلیل ارتباطات بی‌پرده‌ای که از طریق شبکه‌های مجازی با جوانان ایجاد کرده‌ام، در این وادی موفق بوده‌ام، چراکه هرکسی می‌تواند به‌راحتی با من حرف بزند؛ تمجید کند یا فحش و ناسزا بگوید.

‌ شما از نخستین چهره‌های سیاسی بودید که از طریق شبکه مجازی با مردم ارتباط برقرار کردید. وبلاگتان در اواسط دهه ٧٠ از پربیننده‌ترین وبلاگ‌ها بود، این یعنی شما از همان سال‌ها به دنبال ارتباط با نسل جوان بودید؟

اوایل سال ٧٢ بود که تازه اینترنت به ایران آمده بود، دنیای مجازی خیلی فضای فانتزی‌ای بود و ورود به آن خیلی هم ساده نبود. یادم می‌آید برای ورود به اینترنت ٩ پسورد لازم بود. از همان ایام من به دنبال سردرآوردن از اینترنت بودم.
 
بعد در اولین ماه‌هایی که وبلاگ‌نویسی به حوزه وبلاگ فارسی آمد، من جزء اولین افرادی بودم که وبلاگ شخصی داشتم. آن زمان من معاون رئیس‌جمهور بودم و وبلاگ من به مرجع اخبار و ارتباطات دولت و اطلاعات بدل شده بود. بعد از پایان دولت اصلاحات تا سال ٨٨ وبلاگ من اصلی‌ترین کانال ارتباطی اصلاح‌طلبان با مردم بود؛ چون مسیر‌های دیگر عمدتا بسته شده بودند. خیلی‌ها فضای مجازی سیاسی را بعد  سال ٨٨ دیده و تجربه کرده‌اند اما باید بگویم پیش از آن هم فضای مجازی به مدد اصلاح‌طلبان آمده بود.

‌حضور در شبکه‌های مجازی و انتشار اخبار و عکس‌های غیررسمی از مقامات تا حالا برایتان دردسرساز هم شده است؟

دردسرهای حضور مجازی من اصل ماجرا بوده است. معتقدم دولت و مسئولان باید از خارج از چارچوب‌ها با مردم ارتباط بگیرند و بر این مسئله از همان دولت‌های آقای خاتمی اصرار داشتم همواره عکس‌ها و اخبار غیررسمی را منتشر کنم تا شکاف بین مردم و مسئولان را کمتر کنم. معتقدم یکی از مشکلات دولت فعلی این است که اصرار دارد در قاب و چارچوب‌های مرسوم خودش را به مردم معرفی کند و با همان چارچوب‌ها ارتباط بگیرد.
 
من در دولت اصلاحات اصرار داشتم این قاب‌ها و چارچوب‌ها را کنار بزنم و با همان گوشی موبایلم عکس‌های غیررسمی بسیاری از هیئت دولت منتشر می‌کردم و همین هم شد که فاصله میان دولت و مردم کمتر شد. من معتقدم باید با نسل جدید و ادبیات جدید آن ارتباط بر قرار کرد، به‌ویژه اینکه من، کمی روحیه «فان» دارم و توییت‌ها و مطالب فان هم بازتاب خوبی در عالم مجازی دارد. از سوی دیگر بی‌ادبی در شبکه‌های مجازی خیلی زیاد است. مهم این است که این ادبیات را بپذیری و با آن ارتباط برقرار کنی.
 
 محمدعلی ابطحی: می‌خواستند زندگی‌ شخصی‌ام را به هم بریزند

‌ در مصاحبه‌ای گفته بودید برای اینکه لباس روحانیت بپوشید به درگاه امام رضا(ع) نذر و نیاز کرده و گریه ‌و زاری می‌کردید که هرچه زودتر روحانی شوید، اگر باز هم به سال‌های نوجوانی برگردید، همین‌قدر مشتاق طلبگی هستید؟

من روحانی‌بودن را دوست دارم؛ چون معتقدم دین در ایران یکی از نهادهای انکارناشدنی است و در همه سنت‌های ما، مراسم دینی دیده می‌شود. مثلا در مراسم عاشورا و تاسوعا، مراسم عقد شرعی، مراسم زیارت از بارگاه ائمه و... سنت‌های دینی همواره دیده می‌شود. من اصرار دارم در این جامعه بتوانم یک ادبیات مبتنی بر سنت‌های جامعه داشته باشم که به جامعه حق حیات شیرین بدهد.

‌از ابتدا هم نگاهتان به دین همین‌قدر لطیف بود یا می‌خواستید مثل دایی‌تان یک روحانی مبارز شوید؟

ما باید فضاها را در دوران خودشان ببینیم. ایام انقلاب هم‌زمان با اوج قدرت کمونیسم بود و به‌همین‌دلیل هم هیچ روشنفکری نبود که چپ نباشد. در روشنفکری چپ، مبارزه هم یکی از عناوین جاذبه‌دار بود. دکتر شریعتی یک مبارز چپ بود اما دیدگاه‌های مذهبی‌اش تند و انقلابی بود. من معتقدم انقلابیگری قبل انقلاب در همین لطافت روحی بعد از انقلاب است.

‌ من جواب سؤالم را نگرفتم اما به سؤال بعدی می‌پردازیم. کارنامه سیاسی – اجرائی شما پرعنوان است، اما نقطه اوج کارنامه شما ریاست‌ شما بر دفتر ریاست‌جمهوری در دولت هفتم است، چه شد که رئیس دفتر رئیس‌جمهور شدید؟

من از سال ٦٢ تا ٦٧ مدیر رادیو ایران بودم. آن ایام خیلی برنامه داشتم و به‌واسطه گفت‌وگوهایم شناخته شده بودم. بعد از آن هم زمانی که ٢٧، ٢٨ساله بودم معاون بین‌الملل وزیر ارشاد شدم. اما آشنایی من با آقای خاتمی به همان زمان مدیریتم در رادیو ایران برمی‌گردد که آقای خاتمی وزیر بود. چند سال بعد معاون امور بین‌الملل آقای خاتمی در وزارت ارشاد شدم. در این سمت ارتباطات خارجی خوبی به ‌دست آوردم و تا آخر دوره وزارت ایشان من معاون بین‌الملل او بودم.
 
با استعفای آقای خاتمی من هم استعفا دادم. در تمام این سال‌ها با آقای خاتمی دوست بودم و هستم. زمستان ٧٥ بود که در لبنان اقامت داشتم و آقای خاتمی هم مدتی به منزل ما آمد. همان ایام بحث ریاست‌جمهوری‌اش مطرح شده بود و او مشغول بررسی شرایط بود.
 
بعد از نوروز ٧٦ که کاندیداتوری او در انتخابات هفتمین دوره ریاست‌جمهوری قطعی شد، من جدی‌تر او را همراهی کردم و با وجود اقامت خانواده‌ام در بیروت، به تهران آمدم و تا صبح روز رأی‌گیری هم در تهران ماندم، صبح دوم خرداد من و آقای خاتمی با هم رفتیم و رأی دادیم و بعد از رأی‌گیری به بیروت بازگشتم. بعد از ریاست‌جمهوری ایشان به دلیل سابقه رسانه‌ای و ارتباطاتی که داشتم من ‌را به‌عنوان ریاست دفترشان منصوب کردند.

‌افرادی که به ریاست دفتر رئیس‌جمهور منصوب شده‌اند، اغلب افرادی نزدیک و معتمد رئیس دولت بوده‌اند، چرا این کرسی آن‌قدر مهم است؟

طبیعتا رئیس دفتر رئیس‌جمهور فردی است که بیشترین همراهی و ساعت حضور را در کنار رئیس‌جمهور دارد و امور مربوط به رئیس‌جمهور را رتق و فتق می‌کند. اهمیت جایگاه رئیس دفتر هم در این است که برنامه‌ریزی و مدیریت ارتباطات ریاست‌جمهوری را برعهده دارد. مقدمه‌سازی‌ها و زیرساخت‌های مربوط به  برنامه و اقدامات ریاست‌جمهوری همه در اختیار رئیس دفتر است، پس طبیعی است که رئیس دفتر باید دوست، همراه و معتمد رئیس‌جمهور باشد.
 
البته رئیس‌دفتری من به‌شدت مورد مخالفت برخی از جریان‌های سیاسی کشور بود، چون آنها با علم به اهمیت این جایگاه نگران سازماندهی عمیق اطراف رئیس‌جمهور بودند. حتی می‌توانم بگویم بیشترین مخالفت‌هایشان با رئیس‌جمهور به دلیل حضور من در این جایگاه بود.

‌ علت این مخالفت‌ها چه بود؟

 آنها حس می‌کردند من در سازماندهی اصلاحات خیلی مؤثر بودم

‌ دفتر رئیس‌جمهور چند نفر پرسنل دارد؟

 الان باید خیلی تغییر کرده باشد اما در زمان ما دفتر رئیس‌جمهور حوزه‌های متفاوتی داشت. معاونت تبلیغات که مسئول اطلاع‌رسانی برنامه‌های رئیس‌جمهور بود، معاونت سیاسی که مسئول خلاصه‌نویسی و پیوست نامه‌های دریافتی به شخص رئیس‌جمهور و در ارائه دیدگاه‌ها به رئیس‌جمهور نقش‌آفرین بود. حوزه پاسخ‌گویی که جواب‌های رئیس‌جمهور را تایپ می‌کردند و به رئیس دفتر ارائه می‌دادند. در نهایت اما باز هم رئیس دفتر بود که تصمیم می‌گرفت پاسخ‌ها چگونه ارسال شوند.
 
حوزه دیگر، حوزه تشریفات بود که بیشتر ملاقات‌های بین‌المللی، دیدار سفرا و مدیریت برگزاری و تأمین امنیت مراسم سخنرانی و سفرهای استانی را نظم و امنیت می‌داد. بخش دیگر هم بخش بررسی درخواست ملاقات‌هاست. حوزه تأمین امنیت و چک‌و‌خنثی هم که جمعی مسئول تأمین امنیت محل سخنرانی و برنامه‌های ریاست‌جمهوری بودند، جمعی هم مسئول پاسخ‌گویی به نامه‌های مردمی.
 
 محمدعلی ابطحی: می‌خواستند زندگی‌ شخصی‌ام را به هم بریزند

‌ سخت‌ترین و زمان‌گیر‌ترین کار دفتر ریاست‌جمهوری چیست؟

 بخش سنگین این ماجرا مربوط به جمع‌آوری نامه‌های مردمی است که بعضا با کامیون به دفتر ریاست‌جمهوری می‌رسیدند. البته بعد از مدتی برنامه‌ریزی کرده بودیم که گروه‌هایی از دفتر ریاست‌جمهوری به شهرستان‌ها عازم شوند و به نامه‌ها همان‌جا پاسخ دهند و دیگر نامه‌ای مستقیم از شهرستان‌ها به دفتر ارسال نشود.

‌ این نامه‌ها از کجا می‌آمدند؟

متأسفانه بسیاری از نامه‌های مردمی خیلی نامه‌های قابلی نیست. برخی می‌گویند چون رئیس‌جمهور آمده به او نامه بدهیم که شاید در امور مالی گشایشی حاصل شود به‌همین‌دلیل هم تقریبا همه نامه‌های مردمی درخواست کمک مالی است. کاروان رئیس‌جمهور که وارد شهرها می‌شد، دو ماشین پشت سر ماشین رئیس‌جمهور نامه جمع‌آوری می‌کرد و در نهایت حجم انبوهی نامه روی دست کارمندان دفتر ریاست‌جمهوری باقی می‌ماند.

‌ جمع‌آوری نامه از چه زمانی مرسوم شد؟

 جمع‌آوری نامه‌های مردمی به مسئولان قبل از انقلاب هم مرسوم بود و مردم همواره عادت داشتند به مسئولان نامه بدهند. این سیستم که دو ماشین مسئول جمع‌آوری نامه‌های مردمی شوند، در زمان آقای هاشمی باب شد و به ما هم رسید. در دوران احمدی‌نژاد با شدت بیشتری ادامه یافت. با وجود این جمعی از مردم اصرار داشتند شخصا نامه را به رئیس‌جمهور بدهند و به ماشین حامل رئیس‌جمهور هجوم می‌آوردند اما باز هم فرقی نمی‌کرد و ما نامه‌ها را از رئیس‌جمهور می‌گرفتیم و در یک جا جمع‌آوری می‌کردیم و پاسخ می‌دادیم.

‌ سرنوشت نامه‌ها چه می‌شد؟

نامه‌های درخواست کمک مالی به سازمان‌های مربوطه ارجاع می‌شد، چون رئیس‌جمهور هم نمی‌توانست از جیب خودش بپردازد. در بین نامه‌ها اما نامه‌هایی پیدا می‌شد که خیلی احساسی بود. ما آنها را از نامه‌های مالی جدا می‌کردیم و به رئیس‌جمهور ارائه می‌دادیم. آقای خاتمی هم برایشان پاسخ می‌نوشت. همان موقع کتابی هم با عنوان «پی‌نوشت‌های رئیس‌جمهور» منتشر کردیم.

‌ صبحِ یک رئیس‌جمهور چگونه شروع و برنامه‌ریزی می‌شود؟

ما برنامه‌های روزانه رئیس‌جمهور را به‌گونه‌ای تنظیم می‌کردیم که از منزل به مراسم، سخنرانی‌ها یا بازدیدها برود و بعد به دفتر بازگردد. برنامه‌ریزی این برنامه‌ها و اولویت‌دادن به آنها هم برعهده تیم رئیس دفتر است. گاهی هم ملاقات‌هایی در دفتر رئیس‌جمهور برگزار می‌شد. در این بین بیشتر زمان یک رئیس‌جمهور به بررسی کارتابلش و پاسخ‌گویی و دستوردادن به نامه‌های ارجاع‌شده به او می‌گذرد. در زمان ما رئیس‌جمهور یک ساعت مشخص برای رسیدگی به کارتابلش داشت.

‌ پس یک رئیس‌جمهور بیشترین زمانش را در دفترش می‌گذراند؟

بله. همین‌طور است. رئیس‌جمهور در تمام زمان حضور در دفترش یا به مکاتبات پاسخ می‌دهد یا ملاقات حضوری با وزرا، مسئولان و رؤسای سازمان‌ها دارد. الان هم به آقای روحانی گلایه می‌کنند که خیلی کم ملاقات می‌پذیرد اما انصافا هم زمان‌دادن و تنظیم ملاقات در دفتر رئیس‌جمهور خیلی دشوار است.

‌ خود رئیس دفتر رئیس‌جمهور فرد پرمشغله‌ای است؟

دوران ریاست دفتری، پرکارترین زمان کاری من بود. آن روزها دوران خیلی سختی بود. ما دولت را از آقای هاشمی تحویل گرفته بودیم، آیت‌الله یک سیستم جزء‌بینانه و دقیق داشت و رویه‌اش جا افتاده بود اما آقای خاتمی یک مدیر فرهنگی بودند و روحیات و رویه مدیریتی او متفاوت بود. همگون‌سازی این تفاوت، زمان‌بر بود. من علاوه بر تمام زمانی که رئیس‌جمهور در دفترش حضور داشت، در آنجا بودم و زمانی را هم علاوه بر آن برای پرداختن و هماهنگی امور در دفتر می‌ماندم.
 
 محمدعلی ابطحی: می‌خواستند زندگی‌ شخصی‌ام را به هم بریزند

‌ می‌شود گفت یک رئیس دفتر این توانایی را دارد که شخص رئیس‌جمهور را نسبت به برخی جریان‌ها و افراد ایزوله کند؟

 ایزوله که نه اما می‌تواند تعیین‌کننده باشد. رئیس‌جمهور راه‌های ارتباطی زیادی با بیرون از دفترش دارد؛ دیدارها، سخنرانی‌ها و جلسات هیئت دولت مسیرهایی است که جریان‌ها و افراد می‌توانند با رئیس‌جمهور ارتباط برقرار کنند. اما رئیس دفتر تأثیر زیادی بر سبک و نحوه ارتباطات رئیس‌جمهور دارد.

‌ چه شد که با وجود ارتباط دوستانه و تسلطتان بر امور دفتر رئیس‌جمهوری در دوره دوم از این سمت کنار گذاشته شدید؟

دلایل مختلفی داشت. مثلا خود این تغییر و جابه‌جایی مهم بود و باعث نوآوری می‌شد. دلیل دیگر هم فشار‌های سیاسی بود که بر من وارد می‌شد.

‌ تغییر شما را نرنجاند؟

نه، من همیشه موافق تغییر بودم و هستم. در زمان حضورم در دفتر ریاست‌جمهوری حجم کار خیلی زیاد بود. همه فشار‌ها روی من بود، خیلی دوران سختی بود، اصلا نمی‌شد زندگی کرد. من هرگز ناراحت نشدم، چراکه همچنان از دوستان آقای خاتمی بودم و بعد هم معاون پارلمانی رئیس‌جمهور شدم و پس از آن فشارها روی من کمتر می‌شد.

‌ این فشارها چه بودند؟

آن زمان چندتا سایت بودند که علیه چهره‌های اصلاح‌طلب خبر می‌نوشتند. فضاسازی‌هایی که علیه من می‌شد و اکنون هم می‌شود، همه از این داده‌هاست؛ مثلا می‌گویند اعترافات من در دادگاه سال ٨٨ به‌خاطر مسائل شخصی بوده است، درحالی‌که باوجود این‌همه شایعات، من در زمان زندانی‌بودنم در سال ٨٨ یک‌بار هم درباره مسائل شخصی بازجویی نشدم و اتهام اخلاقی هم نداشتم، اما بیرون زندان می‌گفتند که مسائل شخصی داشته و پرونده‌ها را جلویش گذاشتند و او به هرچه آنها خواسته‌اند اعتراف کرده است.
 
  آن ایام سایتی بود به نام «گویا آ/ goyaa» که به‌همراه روزنامه‌های تندرو، تیتر زدند، «دختر ابطحی دنبال کلاس رقص»... آن روز که به خانه رفتم دخترم شوکه شده بود و دائم دیالوگ‌هایش با دوستش را که تلفنی با هم صحبت کرده بودند برایم تعریف می‌کرد و سعی داشت برایم توضیح دهد اصل ماجرا چه بوده است و مطلب سایت‌ها و روزنامه‌ها صحبت‌های دوست او بوده است، نه خود او یا اینکه یک مرتبه پخش می‌کردند من در استخر مختلط در خارج از کشور بوده‌ام. یک مورد دیگر این بود که فردی در روزنامه... علیه من ادعا کرد من را با شلوارک کنار ساحل بیروت دیده‌اند.
 
بگذریم که من اصلا دریارفتن را دوست ندارم و در بیشتر از سه‌سالی که بیروت بودم، هرگز به دریا نرفتم. اگر بخواهم دریا بروم هم با عبا و عمامه که نمی‌روم یا عکسی دیگر از من به‌همراه چند روحانی دیگر منتشر شد که در ساحلی بودیم که خانم‌ها با بیکینی حاضر بودند، نکته جالب این عکس فتوشاپی، شلوارک‌پوشیدن ما با عمامه بود (می‌خندد). در این عکس ما لخت بودیم و عمامه بر سر داشتیم...، این موضوعات روی آرامش ما خیلی تأثیر می‌گذاشت. البته الان نگاه جامعه و سبک زندگی جامعه به این موضوع تغییر کرده است، اما این دست موضوعات در آن روزها خیلی اذیت‌کننده بود.

‌ برخورد خانواده‌تان با این موضوعات چگونه بود؟

خوشبختانه من خانواده منسجمی دارم که همواره و باوجود این شایعات همراه و همدلم بوده‌اند. همان سال‌ها خیلی سعی کردند زندگی شخصی من را به‌هم بریزند که نتوانستند.

‌ آنها با این شگرد موفق شدند خانواده برخی دوستان را به هم بریزند و فرزندان را علیه پدرانشان بشورانند، اما در مورد خانواده من نتوانستند و من خدا را از این بابت شکر می‌کنم.

 چرا این دست فشارها نسبت به دیگر سیاست‌مداران درمورد شما شدت بیشتری دارد؟

من کمی شاد هستم. این را قبول دارم و نسبت به دیگران کمی خارج از عرف‌تر عمل می‌کنم، اما خانواده من می‌دانند که من همین هستم، ضمن اینکه مرزهای شرعی باز است که نیازی به تخلف از شرع نباشد. ضمن اینکه انسان‌ها آفریده شده‌اند و ممکن است گناه کنند و اشتباه‌کردن اجتناب‌ناپذیر است، اما مجموع برداشت من این است که قطعا عملکرد من در سیاست خیلی خوب بوده است که اینها فقط در تلاشند اتهام‌های شخصی بزنند.
 
محمدعلی ابطحی: می‌خواستند زندگی‌ شخصی‌ام را به هم بریزند 

‌ موضوع دیگری که برایتان حاشیه‌ساز شد، صحبت‌های همسرتان پس از دوران انفرادی شما در تابستان ٨٨ بود. همسرتان بعد از اولین ملاقات با شما خبر داد که محمدعلی ابطحی در قریب به ٤٠ روز انفرادی ١٨ کیلو وزن کم کرده و می‌گوید قرص‌هایی به او می‌دهند که از دنیا بی‌خبر می‌شود؟

من گفتم به من قرص می‌دهند، اما الان نمی‌دانم تأثیرش چه بوده است، شاید این موضوعات برداشت همسرم از حال‌وروز من بوده است. اما انصافا یادم نمی‌آید در اولین ملاقاتم بعد از سی‌وچندروز انفرادی با همسرم چه گفته‌ام.

‌ می‌گفتند ابطحی به‌خاطر موضوعات شخصی و اتهامات اخلاقی اعتراف کرده است... .

به خاطر همین است که من می‌گویم من یک بازجویی شخصی هم پس نداده‌ام و همه مباحث سیاسی بوده است. ما را دو روز بعد از انتخابات بازداشت کرده بودند. خوب است یادآوری کنم که من عضو ستاد میرحسین هم نبودم. من در ستاد مهدی کروبی فعال بودم.

‌ پس موضوع بازجویی‌های شما چه بود؟

٧٠، ٨٠ درصد بازجویی‌هایی که من پس می‌دادم، بازجویی در مورد دولت اصلاحات بود، نه شخص خودم. بیشتر مسائل درباره موضوعات دوران اصلاحات بود.

100 فوتبالیست برتر تاریخ (9)

وب‌سایت طرفداری - شهروز حدادیان: انتخاب بهترین های تاریخ، همواره کاریست که رسانه ها و خبرنگاران علاقه خاصی به آن دارند و کاملاً امری سلیقه ای است، که می تواند موافقین و مخالفین زیادی همراه داشته باشد. وب سایت Fourfourtwo، صد بازیکن برتر تاریخ فوتبال را اینگونه چینش کرده است:

20. پائولو مالدینی (ایتالیا)

100 فوتبالیست برتر تاریخ (9)

سلطه تحسین برانگیز 25 ساله ایتالیایی و یکی از بزرگترین مدافعانی که دنیای فوتبال تاکنون به خود دیده است.

پائولو مالدینی در طول دوران فوتبال حرفه ای 25 ساله خود تقریبا هیچ گاه در پست دفاع راست بازی نکرد اما این پست ذاتی وی بود و این پست، پستی بود که وی فوتبالش را از آن جا شروع کرد. وقتی پائولو 12 ساله بود، ساعات بی شماری را صرف شوت زنی با پای چپ  از فواصل مختلف می کرد تا زمانی که او دریافت که استفاده از پای راست برایش راحت تر است.

در حالی که مالدینی 17 ساله در حاشیه ترکیب آن میلان بزرگ قرار داشت، مائورو تاسوتی توانست تا جایگاه خود را در سمت راست تثبیت کند، اما در آن سوی میدان یک جای خالی در زمین پدیدار شد.

مدافع جوان و آینده دار امیدوار بود تا در عمق ترکیب میلان قرار گیرد. داستان فوتبال مالدینی می تواند در جهانی کوچک تر تداعی شود: او با توجه به شخصیت، نظم، کوشش و تلاش بالا و ثبات ابدی وی در زمین همیشه جزو بهترین ها بود و زندگی خصوصی وی نیز همین گونه بود. سبک زندگی وی نمونه ای از  سطح عالی حرفه ای گری  بود. در حالی که کار در آن میلان افسانه ای که از آن صحبت می کردند، تضمین باقی ماندن در اوج و  بهترین شرایط را به او می داد.

نامحدود شگفت انگیز

"سن بیولوژیکی پائولو بسیار کمتر از سن واقعی اوست. در تست های انجام گرفته توسط ما نتایج بالاتری نسبت به سه یا چهار سال پیش حاصل شده است." آدریانو گالیانی در سال 2005، زمانی که پائولو مالدینی 36 ساله بود این سخنان را بر زبان جاری ساخت.

بازیکنان بسیار کمی به عدد خیره کننده 1000 بازی رسمی دست پیدا می کنند. حتی در میان آن ها نیز بازیکنان کمی حضور دارند، به عنوان یک قهرمان در یکی از بزرگترین باشگاه های اروپایی، عملکرد مثبتی داشته باشد. مالدینی هر دو خصیصه را داشت و موفق شد هفت عنوان قهرمانی اسکودتو و پنج عنوان قهرمانی جام باشگاه های اروپا/لیگ قهرمانان اروپا را کسب نماید. همه این موارد مفهوم ثبات مالدینی را در میلانزه مجسم می نماید، اما وی همچنین نمونه ای از بازیکنان ایتالیایی بود که ادب و خوش تیپی بی حد و حصری داشت.

تنها ناکامی وی در تیم ملی ایتالیا بود، زمانی که دو بار تا فینال جام جهانی 1994 و یورو 2000 پیش رفت، اما تنها به نایب قهرمانی رضایت داد (هرچند عملکردهای بی عیب و نقصی در هر دو رقابت به نمایش گذاشت.)

در سال 2009 در سن 40 سالگی، تاثیر اجتناب ناپذیر زمان اثبات شد و مالدینی از دنیای فوتبال خداحافظی کرد، اما 25 سال پیشین عملکرد وی گواه خوبی برای خلاف این ادعاست، بازیکنی که با وجود سن بالا تنها با استفاده از استعدادهای منحصر به فردش عملکرد بسیار خوبی داشت.

برهه برجسته زندگی حرفه ای: مالدینی بخشی از دو همکاری بزرگ دفاعی در طول تاریخ با حضور فرانکو بارسی و بعدها الساندرو نستا بود. وی در کنار بارسی دستاوردهای بزرگی کسب کرد و در سال 1992 لیگ را بدون کسب شکست به پایان رساندند و قهرمان شدند، که مسلماً در بالاترین سطح باشگاهی عملکرد قابل توجهی است.


 
19. سربابی چارلتون (انگلیس)

100 فوتبالیست برتر تاریخ (9)

یک دونده خستگی‌ناپذیر و یک ضربه‌زننده برق‌آسا، کسی که افتخار را به منچستر یونایتد و تیم ملی انگلستان آورد.

هافبک اسطوره‌ای منچستر یونایتد، بخش عمده‌ای از فوتبال خود را در اولدترافورد سپری کرد، در دهه 50 و 60 سه عنوان قهرمانی لیگ برتر را تصاحب کرد. او که کار خود را به عنوان یک وینگر شروع کرده بود، بعدها به عنوان یک مهاجم بازی‌سازی به میدان می‌رفت.

ساعت‌ها تمرین در کودکی او را بسیار توانا کرده بود و می‌توانست از فاصله‌ای دور با هر دو پای خود به سمت هدف شوت بزند. در 757 بازی خود، 247 گل به ثمر رساند و به عنوان یکی از زهردار ترین شماره های 9 شناخته می‌شد. در دهه 1960 و اوایل 1970، چارلتون در کنار اسطوره‌هایی چون دنیس لاو و جورج بست، مثلث مقدس را به وجود آورده بودند تا یونایتد را به قله افتخار برسانند.

حادثه مونیخ

اثر حادثه روی چارلتون ملموس بود. پسران بازبی از فاصله 40 یاردی در حادثه مونیخ 1958 سقوط کردند و سپس خبرهای ویرانگر شروع شد. بسیاری از آن ها مردند و سال ها طول کشید تا افراد آن پرواز بتوانند خودشان را بازیابی کنند.

اشک هایی که او پس از قهرمانی منچستر یونایتد در فینال جام باشگاه های اروپا 1968 در ومبلی ریخت، تنها از خوشحالی نبود؛ که از غم و اندوه خاطرات هم تیمی ها و دوست یادش بود. هم تیمی ها و دوست هایی که در حادثه هوایی مونیخ، از دست داده بود. هم تیمی ها و دوست هایی که اگر بودند، بدون شک قهرمانی را زود تر از این ها تجربه کرده بودند.

سر بابی همچنین عضوی مهم و کلیدی از ترکیب تیم ملی انگلیس در جام جهانی 66 بود. نمایش های زیبای او در دور مقدماتی و گروه، خصوصاً برابر مکزیک تحسین الف رمزی، سرمربی وقت تیم ملی انگلیس را برانگیخت. چارلتون بار دیگر نمایش هایش فوق العاده اش را در دیدار نیمه نهایی و در برابر پرتغال تکرار کرد و به راهیابی تیم ملی انگلیس به فینال رقابت ها، کمک شایانی کرد.

گرچه او و فرانتس بکن باوئر در دیدار فینال، یکدیگر را خنثی کردند، چارلتون به واقع شایسته شکوه و پیروزی بود. نام او، همواره در کنار رفتار خوب در ورزش آورده شد و آرام بودن سر بابی، همیشه با رفتار شوخ طبعانه برادرش مقایسه می شد. برادری که در جریان جام جهانی 66، با یکدیگر هم تیمی بودند.

سر بابی به عنوان یک جوان، فقدان زیادی را تجربه کرد و برای همیشه به یاد خواهد ماند- و حتی شاید بیش از هر چیزی- برای آن دو دیداری که در ورزشگاه ومبلی برگزار شد و تاریخ فوتبال انگلیس را رقم زد.

برهه برجسته زندگی حرفه ای: دو سال پس از نبرد های سخت و جانانه با فرانتس بکن باوئر، سر بابی به همراه منچستر یونایتد در فینال جام باشگاه های اروپا حاضر شد و در برابر بنفیکا قرار گرفت. او نقشی مهم در این دیدار داشت. پس از یک نیمه آرام، او با گلزنی برای منچستر یونایتد، شیاطین سرخ را پیشتاز دیدار معرفی کرد. پس از آن، این دیدار به وقت اضافی رفت و در حالی که منچستر یونایتد با نتیجه 3-1 از حریف خود پیش بود، سر بابی در دقیقه 99 بار دیگر گلزنی کرد تا شیاطین سرخ به قهرمانی دست یابند.


 
18. جوزپه مه آتزا (ایتالیا)

100 فوتبالیست برتر تاریخ (9)

سوپراستار بحث برانگیز اینتر که موجب قهرمانی ایتالیا در جام های جهانی 1934 و 1938 شد.

وقتی که جوزپه 7 ساله بود  او به مدرسه شبانه روزی در شهر میلان فرستاده شد. آنجا کامل بود و از زمین فوتبال تا استخر شنا و باغ وحش نیز داشت. به ترتیب از آن ها برای تقویت ریه های ضعیف خود استفاده می کرد.

درمان او به شکل بسیار جالبی جواب داد. دریبل های گیج کننده وی و از سویی رشد فیزیکی اش در سطح جوانان مشهود بود. به همین دلیل روزنامه لا گاتزتا به اندازه ای درباره او مطمئن بود که پس از پیوستنش به اینتر این گونه تیتر نوشت: "یک ستاره متولد شده است"

زمانی که او در سال 1947 بازنشسته شد، 2 قهرمانی در جام جهانی به دست آورد و 2 قهرمانی در لیگ نیز به همراه اینتر به دست آورد. در حالی که یک آهنگ معروف، ادعا می کرد که مه آتزا "با ریتم فاکسورتیک گلزنی می کند". با این وجود، او هم مانند بسیاری از اسطوره های فوتبال ایتالیا، جاذبه ای برای جنجال بود.

طرفداران اینتر که در بین سال های 1927 تا 1940 او را می پرستیدند، از دست وی خشمگین شدند. چرا که وی در طول جنگ جهانی دوم تصمیم گرفت برای میلان بازی کند، هر چند که مدت کمی در رقیب همشهری بازی کرد. با وجود بازگشتش به اینتر و بخشی از نراتزوری بودن، برخی وی را تا زمان مرگش در سال 1979 هرگز نبخشیدند.
 
قهرمان جام جهانی

مه آتزا در طول جام جهانی 1934 از سوی بازیکنان اسپانیا و استرالیا، به بازی خشن متهم شد و گفته می شد که ایتالیای فاشیستی آن زمان باعث می شود داوران به خطاهای او اهمیتی ندهند. پوتزو، سرمربی وقت ایتالیا از او حمایت کرد و گفت: "زمانی که او را در ترکیب تیمتان داشته باشید، از ابتدا 1-0 جلو هستید."

به خاطر خوش قیافه بودنش او را با ستاره آن زمان سینمای ایتالیا، رادولف والنتینو مقایسه می کردند. زندگی خاص او باعث می شد ژورنالیست های ایتالیایی شیفته اخبار او باشند. در آن زمان گفته می شد که مه آتزا به ندرت تمرین می کند و در دوره ای که ورزش، سلاح فاشیستی موسولینی رهبر ایتالیا بود، گفته می شد مه آتزا با آن رژیم ارتباط بسیار خوبی دارد. وی همچنین بخاطر محبوبیتش و شرکت در تبلیغات، چه در داخل و چه در خارج از زمین درآمد بسیار بالایی داشت.

نام او تا ابد به ایتالیای دهه 1940، زمانی که آتزوری حاکم مطلق جهان بود، پیوند خورده است. در سال 1980، استادیوم سن سیرو به افتخار مه آتزا، نام جوزپه مه آتزا را به خود گرفت.

برهه برجسته زندگی حرفه ای: ستاره مه آتزا پس از جام جهانی 1934، زمانی که مقابل انگلیس در 4 دقیقه، 2 گل به ثمر رساند، باز هم درخشان بود. این بازی به "نبرد هایبوری" معروف شد. مه آتزا بعدها گفت تا آخر عمرش حسرت می خورده که چرا در آن بازی موفق به هت تریک نشده است.



17. گرد مولر (آلمان)

100 فوتبالیست برتر تاریخ (9)

مولر با توانایی های بی نظیر تمام کنندگی که داشت، به مدت 18 سال تفنگدار ژرمن ها بود.

به سادگی می توان گفت؛ گرد مولر فوق العاده ترین مهاجم محضی است که فوتبال تا به حال به خودش دیده است. مهارت های تکنیکی او عالی نبود یا از لحاظ فیزیکی و سرعت بازی خیلی استعداد بالایی نداشت، اما این پدیده آلمانی تنها یک ویژگی داشت و آن هم در زمان مناسب در یک جای درست بود تا توپ را بتواند وارد دروازه کند.

هیچکس همانند او ظرفیت و توانایی این کار را نداشت. رکورد گلزنی مولر شگفت انگیز است. وی در 427 بازی بوندسلیگایی اش موفق به زدن 365 گل برای بایرن مونیخ شد. 4 بار قهرمان آن شد و در سال 1972 موفق شد در یک فصل 40 گل به ثمر برساند. در فصل 1972/73 وی توانست در تمامی رقابت ها 67 گل در 49 مسابقه به ثمر برساند. مولر همچنین در دو فینال از سه فینال اروپایی باواریایی ها در سال های 1974 و 1976 موفق به گل زدن شده است.

این ماشین گلزنی در زمینه مسابقات ملی نیز آمار عالی دارد و در 62 بازی ملی 68 گل زده است و یکی از معدود مهاجمین در زمینه ملی است که میانگین گلزنی اش از 1 گل در هر بازی بیشتر است. شاید همه میروسلاو کلوزه را به عنوان یکی از برترین مهاجمان ملی مانشافت بدانند ولی وی برای زدن 71 گل در تیم ملی به 137 مسابقه نیاز داشت و همین باعث می شود تا ابعاد درخشش و شم گلزنی مولر بیش از پیش برای همه نمایان شود.

کفش طلای جام جهانی

مولر با به ثمر رساندن 10 گل در 6 بازی، بهترین گلزن جام جهانی 1970 لقب گرفت. در یورو 72، مولر موفق شد در دیدار نیمه نهایی در مقابل بلژیک دو بار و در دیدار فینال در مقابل شوروی نیز دو بار گلزنی نماید، تا آلمان غربی به قهرمانی دست یابد. سپس وی به قهرمان گرانبهای جام جهانی 1974 بدل شد.

به طور خلاصه، او غیرقابل توقف بود. مولر به ندرت گل های زیبا و درخشانی به ثمر می رساند و حتی گاهاً کمی ناخوشایند بود، اما اصلاً مهم نیست. از جمله توانایی هایش، واکنش سریعتر نسبت به هر کسی که در اطرافش بود و با وجود قد 176 سانتی متری پرش های بلندتری نسبت به سایرین داشت، که بسیار مهیج بود. هواداران و هم تیمی هایش به صورت مشابه به توانایی های منحصر به فرد وی عشق می ورزیدند و لقب "بمب افکن" را برای وی برگزیدند. هرگز هیچ کس دیگری همانند وی نخواهد بود.

برهه برجسته زندگی حرفه ای: هلند به وضوح سزاوار قهرمانی در جام جهانی 1974 بود، اما گرد مولر تنها بازیکن حاضر در فینال بود که در جریان بازی موفق به گلزنی شد و گل قهرمانی آلمان غربی را به ثمر رساند. وی شوت ضعیفی زد، اما به طور غیر ممکنی، مهار این ضربه غیرممکن بود. این ضربه از آن جهت اهمیت بیشتری پیدا می کند، که موجب شکست تیم یوهان کرایوف شد.



16. زیکو (برزیل)

100 فوتبالیست برتر تاریخ (9)

بازی های سرگرم کننده و گلزنی، نزدیکترین چیزی بود که کشور برزیل در پله دوم یافت.

«در فوتبال برزیل، زمانی که پله به پایان برسد، زیکو از راه می رسد» این تیتر نیویورک تایمز در جولای 1981 بود. بر طبق آن شماره از روزنامه، برزیل پس از یک دهه در حاشیه بودن، برتری خود را بار دیگر به دست آورد. پس از گذشت 30 سال، می توان گفت که آن گفته صحیح بود.

در سال 1982، ستاره فلامینگو در یکی از جذاب ترین تیم های تاریخ جام جهانی عضویت داشت. او به یکی از ستایش شده ترین بازیکنان تاریخ تبدیل شد. از ژاپن تا ریودوژانیرو او را مدح می کردند و به وی لقب پله سفید را داده بودند. این عنوان به آسانی به دست نمی آید.

پادشاه ماراکانا

او بزرگترین بازیکن برزیلی است که هرگز به قهرمانی در جام جهانی دست نیافت. پله در جایی گفت: "تنها بازیکنی که به سبک بازی من نزدیک شد، زیکو بود." او در ورزشگاه معروف ماراکانا 333 بار گلزنی کرد و فلامینگو را به 4 قهرمانی در لیگ برزیل، یک کوپا لیبرتادورس و یک جام باشگاه های جهان در دهه 80 رساند.

باشگاه برزیلی در سال 1981 موفق شد با نتیجه 3-0 لیورپول را تحقیر نماید، زمانی که زیکو به طور عادی موفق شد کنی دالگلیش، گرام سونس و آلن هانسن را از جریان بازی خارج نماید. در طول این مسابقه وی یکی از بهترین عملکردهای فردی تاریخ فوتبال را به نمایش گذاشت.

در حالی که مسابقات جام جهانی 1982 با ناامیدی بزرگی خاتمه یافت، زیکو در پنج بازی اش در آن مسابقات 4 گل به ثمر رساند و در تیم منتخب مسابقات جای گرفت. او همچنین در جام جهانی 1986 نیز بازی کرد، اما از آمادگی کامل به دور بود، در جایی که برزیل با شکست مقابل فرانسه در مرحله یک چهارم نهایی از دور مسابقات حذف شد.

با وجود این، طرفداران برزیل برای هم کریسمس خوبی را آرزو می کنند و هر سال سوم مارس تولد وی را جشن می گیرند. تو قطعاً چنین چیزی را مفت به دست نخواهی آورد.

برهه برجسته زندگی حرفه ای: زیکو به عنوان اولین ستاره برزیل راهی فوتبال اروپا شد و با وجود پیشنهاداتی از رم و میلان، در سال 1983 راهی اودینزه شد. مقامات ایتالیایی به دلیل هزینه گزاف این انتقال سعی کردند مانع آن شوند، که البته تظاهرات اعتراضی در خیابان ها راه افتاد و در آن می گفتند: "یا زیکو یا اتریش (ما ایتالیا را به مقصد اتریش ترک می کنیم)"

«فدریکا موگرینی»؛ خانم دیپلماتی که مجلس ایران را به هم ریخت!

روزنامه هفت صبح: هفت نکته درباره فدریکا موگرینی که با حضور در مجلس شورای اسلامی، چند روزی سپهر سیاسی و رسانه ای ایران را به هم ریخت.

فدریکا موگرینی در حال حاضر مسئول سیاست خارجی و سیاست گذاری امنیتی است؛ در هفته گذشته بیش از هر زمان دیگری در ایران مورد توجه قرار گرفت. تا به حال ما او را بیش از هر چیز با حضورش در مذاکرات هسته ای و نیز پوشش خاصش در هنگام سفر به ایران می شناختیم ولی نام او این روزها به دلیل تلاش برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای سلفی گرفتن با او، بر سر زبان ها افتاده است. موضوعی که باعث شد؛ انتقادات زیادی به این نمایندگان بابت عدم رعایت شان نمایندگی صورت گیرد. با این حال، جالب خواهدبود اگر زندگی خانم موگرینی را با هم مروری کنیم.
 
خانم دیپلمات

1.    فدریکا موگرینی متولد 16 ژوئن سال 1973 است یعنی 26 خرداد سال 1352. با این وصف او در حال حاضر، 44 سال سن دارد. او در شهر رم ایتالیا متولد شده است.

2.    پدر موگرینی فلاویو نام دارد. او که در سال 1994 یعنی 13 سال پیش درگذشته است؛ یک شخصیت هنری در ایتالیا بوده است و تهیه کننده فیلم های سینمایی مختلفی بوده است.

3.    او فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی از دانشگاه اسپینزای رم است. گرایش تخصصی او در این رشته، فلسفه سیاسی بوده است. او پایان نامه خود را با عنوان ارتباط بین دین و سیاست در اسلام نوشته است.

4.    موگرینی فعالیت سیاسی خود را از سال 1988 یعنی در سن 15 سالگی آغاز کرده است. او در این هنگام عضو بخش جوانان حزب کمونیست ایتالیا بوده است. او در این بخش، حدود 11 سال فعالیت حزبی می کند و بعد از تبدیل حزب کمونیست ایتالیا به حزب سوسیال دموکراتیک به حزب جوانان چپ می پیوندد. در سال 2001 یعنی 16 سال پیش او به شور ای ملی دموکرات های چپ در ایتالیا می پیوندد و در این گروه به عنوان هیات اجرایی ملی و نیز عضوی از کمیته سیاسی فعالیت می کند.
 
دو سال بعد او کار خود را در بخش سیاست خارجی این گروه سیاسی آغاز می کند. او بعدها به عنوان مسئول بخش سیاست خارجی و روابط بین الملل این حزب مشغول به فعالیت می شود و در این سمت با احزاب دموکراتیک دارای گرایش چپ در جهان من جمله حزب دموکرات در آمریکا ارتباط برقرار می کند. بعد از تاسیس حزب دموکراتیک در سال 2007 در ایتالیا، او به این حزب می پیوندد.
 
 خانم دیپلمات

5.    بعد از حدود 20 سال فعالیت حزبی و در آستانه 35 سالگی، موگرینی وارد پارلمان می شود و نماینده یکی از مناطق ایتالیا به نام ونتو می شود. او شش سال در پارلمان حضور دارد و در این مدت، در کمیته دفاعی و نیز روابط خارجی فعالیت می کند و در این مدت، دوره ای را هم به عنوان عضو هیات نمایندگی ایتالیا در شورای اروپا می گذراند.

6.    موگرینی در کابینه متیو رنزی که در سال 2014 به عنوان نخست وزیر ایتالیا انتخاب شد؛ پست وزیر امور خارجه را به عهده گرفت. او در این دوره، دو بحران بزرگ داشت که تقریبا از هر دو به سلامت بیرون آمد. مسئله دخالت نظامی روسیه در شبه جزیره کریمه و مسئله برنامه هسته ای ایران.

7.    همسر فدریکا موگرینی متیو ربسانی نام دارد. آن ها دو دختر به نام مارتا و کارتینا دارند که 6 و 12 سال سن دارند. آن ها در یک کنفرانس اروپایی در استراسبورگ با هم آشنا شدند. جالب است بدانید او که در یک موسسه مربوط به کودکان کار می کرده، کار خود را رها کرده و مشغول نگه داری از کودکان شده است چرا که موگرینی به این کار نمی رسیده و او معتقد بوده که باید یکی از والدین، از کودکان نگه داری کند. برای همین است که مردم عموما می گویند او خوش شانس است. با این حال موگرینی در یک مصاحبه گفته که صبح ها از ساعت 6 تا 8 صبح وقت دارد که به کارهای خانواده رسیدگی کند.
 
خانم دیپلمات

چگونه می توان موگرینی شد؟

مصطفی آرانی: درست در همان روزهایی که ایران، در تب و تاب انتخاب وزیر زن برای کابینه دوازدهم بود، حضور فدریکا موگرینی در مجلس شورای اسلامی، باعث حرف و حدیث هایی شد که قطعا در جریان آن هستید. حالا که اسامی کابینه مشخص شده و به نظر می رسد که قطعا وزیر زن در کابینه نخواهیم داشت این سوال وجود دارد که رمز و راز پیشرفت فردی مثل موگرینی در سیاست ایتالیا و اتحادیه اروپا چیست. این 7 درسی است که می توان از زندگی سیاسی خانم موگرینی برداشت کرد.

1. نداشتن ژن خوب:
 پدر خانم موگرینی یک تهیه کننده سینما بوده است. درست است که احتمالا در جامعه ایتالیا شناخته می شده اما موگرینی روی شانه های پدرش، از نردبان سیاست ایتالیا بالا نرفته است. موگرینی، همان طور که بعدا خواهیم دید، موفقیت خود را محصول پیشرفت فردی است و نه چیزهایی مثل ژن خوب. برای حضور در سیاست و نقش آفرینی در آن، نخستین گام این است که مستقل باشیم. در این زمینه، سرگذشت فردی مثل مرضیه دباغ در ایران جالب توجه است.

2. درس خواندن: 
موگرینی در رشته علوم سیاسی فعالیت کرده و علاوه بر تحصیلات دانشگاهی در ایتالیا، در یک برنامه تبادل دانشجو، به فرانسه هم رفته است. توجه داشته باشید که موگرینی در دانشگاه اسپینزا یا همان دانشگاه رم تحصیل کرده که جزو 30 دانشگاه برتر در اروپا است.

3. فعالیت حزبی: موگرینی سال ها قبل از آنکه وارد عرصه سیاست شود در احزاب ایتالیایی فعال بوده است. به طور مشخص باید گفت که او از 15 تا 35 سالگی خود را در احزاب چپ ایتالیا به فعالیت سیاسی گذرانده است.
 
خانم دیپلمات

4. قاعده تدریج: 
قاعده تدریج به زبان ساده یعنی همان آهسته و پیوسته خودمان. خانم موگرینی در 35 سالگی و بعد از 20 سال فعالیت حزبی، تازه می تواند نماینده مجلس شود و بعد از 6 سال که در این زمینه فعالیت کرده، وزیر امور خارج شده است. او کسی نبوده که یک شبه، راه صدساله را بپیماید و بتواند با قرار گرفتن در یک فهرست، نماینده مجلس شود.

5. فعالیت مستمر:
 راز موفقیت در یک فعالیت مستمر است. بررسی کارنامه فدریکا موگرینی نشان می دهد او چه زمانی که درس خوانده، چه وقتی که فعالیت حزبی کرده و چه زمانی که به مجلس آمده در یک راستا یعنی سیاست خارجی فعالیت کرده و تلاش کرده علم و تجربه کاری خود را در این عرصه عمیق کند. او کسی نبوده که یک روز فعالیت اقتصادی کند، روز دیگر به محیط زیست فکر کند و فردا به حقوق بشر.

6. شجاعت:
 موگرینی در دوره مهمی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا می شود. توافق هسته ای در آستانه شکل گیری است و روسیه، ادعای ارضی بر سر جزایر کریمه دارد و در شرق اروپا، جنگی واقعی درگرفته است. با این حال و با وجود مخالفت هایی که با او بر سر مواضعش درباره روسیه صورت گرفته، او با شجاعت، خود را در معرض انتخاب برای این مسئولیت قرار می دهد.

7. همسر خوب: 
بدون شک نقش همسر موگرینی در موفقیت او قابل توجه است. همسری که کار خود را رها کند و مهاجرت کند تا از فرزندان مراقبت کند؛ یقینا نمونه ای است که کمتر شاهد آن هستیم.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519)

برترین ها - امیررضا شاهین نیا: سلامی دوباره خدمت همه شما عزیزان و همراهان مجله اینترنتی برترین ها. مثل همیشه با گزیده ای از فعالیت چهره ها در شبکه های اجتماعی در روزهای گذشته در خدمتتان هستیم. ممنون از اینکه امروز هم همراه ما هستید.
 
این روز ها بزرگراه ها و معابر اصلی تهران پر از عکس مردی است که بی شک یک قاتل حرفه ای تحت تعقیب یا یکی از شاهزادگان قاجار نیست، بلکه خواننده ای نوظهور و موفق به نام بهنام بانی است که دیشب اولین کنسرت اش را با حضور پدر و مادرش برگزار کرد و فصل جدیدی از زندگی هنری خود را شروع کرد. کنسرت هایی که همگی در همان روز اول فروش اینترنتی، تمام شده اند. امیدواریم همیشه موفق باشد و شعله پرفروغ اجراها و ترانه هایش مانند خیلی ها زود فروکش نکند.
  
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

دیشب سالن وزارت کشور میزبان جشن سینمایی مطرحِ "حافظ" بود. جشنی که برای اولین بار بدون حضور بانیِ فقید اش زنده یاد علی معلم برگزار شده بود و طبق انتظار کم فروغ تر از همیشه بود. جشنی که صرفا بهانه ای برای دور هم جمع شدن آن دسته از سینماگرانی شده است که در جشن های دستِ بالا تر جایی برایشان نیست، به همراه چندی از بزرگان و اساتید سینما و هنر های نمایشی، برای اعتبار بخشیدن به این جشن. البته جنبه مهم تری که این جشن دارد، نه برای سینما، بلکه برای صنف مد و پوشاک است که در آن طراحان لباس آخرین دستاورد های خود را بر تنِ چهره ها میکنند و به نمایش عمومی میگذارند و در واقع یک فشن شوی بزرگ و سالیانه است!
 
شیلا خداداد در حاشیه همین مراسم. هدفش از این سلفی لنزِ چشم هایش بوده، وگرنه برای لباس عکسِ تمام قد باید انداخته باشد.
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 
علی اوجی زحمت مدیریت و برنامه ریزی های جشن امسال را کشیده بود و به تبع آن رسیدن جایزه بهترین بازیگر زن به الناز شاکردوست اصلاً عجیب نبود!  
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

اشتباه نکنید، تصویر مربوط به جشن عروسی هیچ یک از دوستان نیست، بلکه نوع حضور هنرمندانمان در یک جشن سینمایی را نشان میدهد! الهام حمیدی، الهام پاوه نژاد، نفیسه روشن، سپیده خداوردی و مریم کاویانی در کنار همسر مرحوم عارف لرستانی در همین مراسم.
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

بله، همانطور که گفتم عکس تمام قدِ شیلا خانم اینجاست. با تشکر از "آقا" فرهاد بابت طراحی این لباس. 
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

این عکسِ رضا عطاران به بهترین نحو ممکن حال و هوای این جشن سینمایی را نشان میدهد. 
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

 منوچهر هادی و کاردستی هایش در شبکه نمایش خانگی و سینما، هر چه جایزه بود درو کردند تا بغض های آقای هادی در جشنواره فیلم فجر کمی آرام گیرد. منوچهر بهتر است از سال آینده کلا بیخیال جشنواره فیلم فجر شود و با تمام قوا در همین جشن حافظ حضور پیدا کند. 
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

- سپیده جان بیا سلفی بگیریم.
 
(چیلیک) 
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 
- نه نه! من اصلا از این زاویه خوب نمی افتم. بیا جاهامون عوض از اول بگیریم.
 
+ باشه.
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 
موضوعی که مطرح است درباره گیت ورودی ساختمان وزارت کشور و دستگاه حساس به فلزات است که با عبور از آن افراد را بازرسی میکنند. واقعاً با این حجم از زلم زیمبو در نزد عزیزان دستگاه نسوخته باشد خوب است!


 ساره بیات، هنگامه قاضیانی و مهناز افشار در حاشیه همین جشن. عزیزانی که فعالیتشان در سینمای هنری و تجاری، بینابینی و مشترک است. 
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

عکاسان رسانه ها و خبرگزاری ها این مراسم را بنا به هر دلیلی که نمیدانیم، تحریم کرده بودند و هیچ گزارشی به صورت تصویری از این جشن مخابره نشد، ولی خب جای هیچ گونه نگرانی نبود چون بهنوش بختیاری یک تنه جور همه را کشید و همه میهمانان این مراسم سلفی گرفت و به اشتراک گذاشت!
 
اسکار خیار طلایی هم تقدیم میشود به منوچهر هادی، بابت حضورش در این عکس.
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

بهنوش خانم در کنار خواهران شاکردوست. اتفاقا جای علی معلم در این مراسم هشلهفت اصلا خالی نبود. دیگر اثری از جشن حافظِ قدرتمندی که یکی از قطب های سنجش سینمای ایران شده بود دیده نمیشود، دقیقا مثل خالق اش...
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

الناز شاکردوست پس از دریافت جایزه بهترین بازیگر زن سال. (نوشتن اش هم خنده دار است) 
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 
اگر برادر الناز در مراسم شرکت میکرد. 
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 
تیپ الناز در جشن حافظ سال آینده.
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519)
 

 سلفی احسان علیخانی در کنار مهران مدیری، پس از دریافت جایزه بهترین برنامه تلویزیونی برای "ماه عسل". سنگین بزن.
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519)
 

 استاد محمدعلی کشاورز گل سرسبد این مراسم بودند و یک تنه به این جشن جایگاه و اعتبار بخشیده بودند. در کنار استاد جمشید مسایخی و خیلی های دیگر.
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519)
 

 کلا هر کسی که در جشنواره فیلم فجر دلخور شده بود، در این جشن جایزه گرفت. یعنی انقدر زاویه بین دو مراسم غیر قابل باور است.
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519)
 

 امیر کاظمی، متین ستوده و هوتن شکیبا در حاشیه مراسم، به نمایندگی از گروه بازیگران سریال"لیسانسه ها".
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519)
 

 هومن سیدی و جایزه اش که امیدواریم بخاطر بازی در "عاشقانه ها" باشد، چون یک تنه جور سریال را کشیده بود و دلیل اصلی وفاداری مشتریانِ این سریال بود.
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519)
 

 سلفی پوریا پورسرخ و یک کوچولوی بانمک در حاشیه همین جشن.
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519)
 

نسرین مقانلو که به همراه پسرانش به مراسم رفته بود، این عکس بادگاری را در کنار امین حیایی گرفتند. 
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519)
 

 جلیل فرجاد و دخترانش در کنار سمیرا حسینی در مسیر رفتن به جشن حافظ. قشنگ تدارکی که هر سال عزیزان برای این جشن میچینند، از جشن عروسی نزدیکانشان هم بیشتر است.
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519)
 

 بهنوش بختیاری این بار در کنار لادن مستوفی و ساره بیات. کوروش تهامی و همسرش هم در پشت دیده میشوند. فریبا خانم متخصص هم یکی دو پیکسلی از عکس را گرفته اند.
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519)
 

مهدی جهانی، خواننده خوب کشورمان در کنار صاحبخانه اش، علیشمس این عکس یادگاری را در کنار نفیسه روشن گرفتند. بله، مهدی جهانی مستاجر علیشمس است و به جای کرایه خانه، بالاجبار میگذارد علیش در ترانه هایش حضور داشته باشد. 
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519)
 

سلفی شیوا خنیاگر در کنار نوید محمدزاده که از معدود هنرمندانی است که هم در این جشن و هم در جشنواره فیلم فجر جایزه دریافت کرده است.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519)
 

آقا رضا گلزار، برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد. (فندک اش برداشته و به تراس میرود) 
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519)
 

 سلفی مهناز افشار در کنار همکاران شفیق. احسان کرمی، نوید محمدزاده، رضا درمیشیان و همکار عزیزشان. تصاویر مربوط به جشن حافظ در همینجا به پایان رسید. میرویم سراغ سایر عکس ها.
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

 دو قندِ نباتِ شبکه چهار، در استودیوی همین شبکه. رضا رفیع که برنامه عالی "منبع موثق" را شروع کرده است و صالح علا هم "چشم شب روشن" را روی آنتن میبرد.
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

سیروان، داداش، خیلی تابلویی!
 
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

تبریک اینستاگرامی رضا قوچان نژاد به خواهر خانم اش بابتِ موفقیتش در جشن حافظ. 
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

درمانگاه هایشان هم لاکچری است. پرده های درمانگاهِ محل ما از این پارچه های جدا کننده اتاقک هاست که با حلقه به میله متصل اند. بحث کاغذ دیواری را که اصلا نمیکنم.
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

سلفی علی انصاریان و دوست عزیزش که یکی از طرفداران اصیل لیورپول است و در انتظار قهرمانی این تیم.
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

این هم از "پستِ لاغری" امروز. 
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

امسال تابستان، دوستان به صورت دسته جمعی رفته اند زیارت. در مسیر بازگشت، اتفاقاتی افتاده که به صلاح نیست در اینجا مطرح شود. خلاصه اینکه هر چی میخواد بشه بشه، هر چی میخواد بگه بگه. 
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

حمید خان فرخ نژاد در کنار علی زند وکیلی در حاشیه کنسرت اخیرِ علی در تهران. 
 


چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

شب نشینی تیم ملی دعوایِ ایران در منزل یکی از عزیزان. بگو ماشاالله. 
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

 فرهاد مجیدی است، یکی از بزرگان علمِ هشتگ. برایش موضوع فرقی ندارد، در هر حالت لاو و استقلال و فوتبالر را هشتگ خواهد زد.
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

  جشن تولد شصت سالگی (چشمم کف پاش) مهرانه خانم مهین ترابی، یکی از خوب ترین ها و مهربان ترین های سینما و تلویزیون با حضور جمعی از همکاران و هوادارانش برگزار شد و خاطره ای خوب برای این بازیگر دوست داشتنی رقم خورد. در این عکس هم پرستو گلستانی، مرضیه برومند و اکرم محمدی حضور دارند. تبریک فراوان به مهرانه مهین ترابی عزیز.
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
  

خانم مجری و دخترش در فرودگاه میلان ایتالیا. خوشم می آید به قعر دره های عمیق جزایر پاپوا گینه نو هم بروی، چند هم وطن پیدا میشوند که فیلمت را بگیرند :))
 
آزاده خانم مراقب باش در فرودگاه جلوی کولر و پنکه و هر چیزی که "باد" دارد، نروی. هنگام خریدن نوشیدنی از فری شاپ هم جزئیات و نوشته های روی بطری را حتما با دقت بخوان. بخاطر خودت میگوییم. 
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

  ویشکا آسایش در فرش قرمز نهنگ عنبر 2 در آلمان. 
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 
مریم امیرجلالی در کنار شهریار علی دایی و همسرش در مراسم افتتاحیه فروشگاه جدید علی آقا.
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

 عماد طالبزاده با این عکس تولد مهدی یغمایی خواننده قدیمی و خوش صدای کشورمان را تبریک گفت. تبریک به مهدی عزیز. 
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

وردود مؤذن، خواننده خوش آوازِ کشورمان هم به تبریک هایی که بخاطر زادروزش دریافت کرده بود واکنش نشان داد و از همه تشکر کرد. 
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

 آنا خانم نعمتی در حال نوشیدن دمنوش در یکی از کافه های شمال تهران. هر چقدر هم دمنوشِ خاص و کمیابی باشد و هر چقدر هم در ظروف شیک و خاص سرو شود، به گرد پای چای آتیشی که پیرمرد کشاورز با آن خستگی اش را در میکند، نمیرسد. (جمله فروشی؛ مناسب برای کانال های تلگرامی)
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

عکس شاد و "ولم کن تا ولت کنم"طور هدیه تهرانی و پانته آ پناهی ها در حاشیه یک گالری. 
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

با این عکس از مجید اخشابی به صرف موهیتو و کچلیک با نان، مطلب امروز را هم به پایان میبریم. از همراهی ارزشمندتان بی نهایت سپاسگزاریم. تا روز بعد، خداوند نگهدارتان.
 
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (519) 
 

مثل همیشه منتظر نکات پیشنهادی و انتقاداتتان هستیم. چه از طریق گذاشتن نظرات زیر همین مطلب چه از طریق ایمیل info@bartarinha.ir. برای ارتباط با نویسنده مطالب هم می‌توانید با حساب کاربری amirrezashahinnia در اینستاگرام ارتباط برقرار کنید.

با سپاس از همراهی تان. 

تجربه تلخ چپ دست‌‌ها، در دنیای راست دست‌ها

وبسایت متمم: بین پنج تا ده درصد جمعیت جهان را چپ دست‌ها تشکیل می‌دهند. منتشر کنندگان این آمارها، هنوز به اتفاق نظر نرسیده‌اند و به نظر می‌رسد اینکه محقق خودش چپ دست باشد یا نه، در نتیجه آمار نقش دارد! نشریه Scientific American تعداد چپ دست‌ها را تا ۱۵٪ هم اعلام کرده است. البته جالب اینجاست که تعداد چپ دست‌ها در میان آقایان، دو برابر خانم‌هاست.

ظاهراً مهم‌ترین عامل در تعیین چپ دستی و راست دستی، عوامل ژنتیکی است. چنانکه اگر پدر و مادر هر دو چپ دست باشند، احتمال چپ دست بودن فرزندشان ۵۰٪ و اگر هر دو راست دست باشند، احتمال چپ دست بودن فرزندشان حدود دو درصد است (یک اینفوگرافی جالب در این زمینه تنظیم شده که پیشنهاد می‌شود ببینید). کورن استنلی، در مقاله‌ای تحت عنوان سندرم چپ دستی،‌ اشاره کرده است که ترکیب چپ دستان و راست دستان از لحاظ تعداد، در سی هزار سال اخیر تغییر جدی نداشته است.

تجربه تلخ چپ دست‌ ها در دنیای راست دستها


در مقاطع مختلف تاریخی،‌ بسته به مذهب و نگرش و باورهای حاکم، چپ دست‌ها را نماد شیطان،‌ عصیان، جنایت‌کار بودن و همجنس باز بودن می‌دانسته‌اند.

احتمالاً می‌دانید که چپ دست‌ها یک روز جهانی هم به خود اختصاص داده‌اند و آن روز، سیزدهم آگوست است. ملیسا راث در کتاب خود تحت عنوان «چپ دست‌ها چگونه در دنیای راست دست‌ها زنده می‌مانند» اشاره می‌کند که چپ دستهای فارغ‌التحصیل دانشگاه‌ها، ۲۶٪ ثروتمند‌تر از راست‌ دست‌های همان دانشگاه هستند. البته به دلیل جامعه‌ی آماری آمریکایی این تحقیق، احتمالاً در کشورهای دیگر، الزاماً چنین نتیجه‌ای برقرار نباشد.

اما به هر حال، مستقل از تمام مجادله‌های علمی و مذهبی و تاریخی، بر سر چپ دستی و راست دستی، یک واقعیت انکارناپذیر وجود دارد: دنیا، برای راست دستان، ساخته شده است. چپ دست‌ها، در خیلی از معمولی‌ترین بخش‌های زندگی هم، با چالش مواجه هستند. اگر چه شاید، مواجهه‌ی دائمی با این چالش‌ها برای آنها عادی شده باشد و حتی فراموش کرده‌ باشند که بسیاری از مشکلات امروز آنها در استفاده از روزمره‌ترین وسیله‌های زندگی، صرفاً ناشی از زندگی در دنیای راست دستان است.

1 – سوراخ های دسته‌ی قیچی یک اندازه نیستند. آنها برای راست دستان طراحی شده‌اند.

تجربه تلخ چپ دست‌ ها در دنیای راست دستها


2 - زونکن‌ها و بسیاری از مکانیزم‌های دفترهای فنری مشابه، برای راست دستان طراحی شده‌اند.

تجربه تلخ چپ دست‌ ها در دنیای راست دستها


3 - دکمه شاتر در عموم دوربین‌های عکاسی در سمتی قرار می‌گیرد که راست دستان راحت‌تر آن را فشار دهند. چپ دستان هنگام عکس گرفتن (اگر امکان تاچ روی صفحه نباشد) با لرزش دست روبرو می‌شوند.

تجربه تلخ چپ دست‌ ها در دنیای راست دستها


4 - چپ دست‌ها و ماجرای صندلی‌های کلاس و مدرسه و دانشگاه، چیزی است که همه قبلاً به آن توجه کرده‌اند.

تجربه تلخ چپ دست‌ ها در دنیای راست دستها


5 - دنده و جالیوانی داخل ماشین هم برای راست دست‌ها طراحی شده است. مگر اینکه در انگلیس زندگی کنید.

 تجربه تلخ چپ دست‌ ها در دنیای راست دستها


6 - قسمت صفحه کلید عددی در سمت راست کی بورد،‌ همیشه یک فضای زائد غیر قابل استفاده برای چپ دست‌هاست. دکمه‌های پرکاربرد را هم در جایی قرار داده‌اند که چندان به آن دسترسی ندارند!

 تجربه تلخ چپ دست‌ ها در دنیای راست دستها


7 - این بار که متر اندازه‌گیری کنار دستتان بود، کمی دقت کنید تا متوجه شوید که چپ دست‌ها، حتی برای در دست گرفتن متر هم مشکل دارند!

تجربه تلخ چپ دست‌ ها در دنیای راست دستها


8 – پلی استیشن و همه بازی‌های مشابه، عمدتاً برای راست دستان طراحی شده است. معدود شرکت‌هایی هستند که برای چپ دست‌ها هم گزینه‌های خاص ارائه می‌کنند.

تجربه تلخ چپ دست‌ ها در دنیای راست دستها


9 - در بانک‌ها، عموماً خودکارها را به شکلی می‌گذارند که راست‌ دست‌ها راحت تر بردارند. چپ دست‌ها فقط جایی شانس دارند که مشتری مداری خیلی مهم نیست و خودکار را بی حساب و کتاب جلوی مشتری می‌اندازند و قرار می‌دهند! (در کشورهای توسعه یافته که خیلی به مشتری توجه می‌شود، تلاش می‌کنند که خودکار از لحاظ دسترسی در محل مناسبی باشد!)

تجربه تلخ چپ دست‌ ها در دنیای راست دستها


قطعاً سختی‌های چپ دست‌ها، بیشتر از موارد فوق است.

از این اقلیت پنج یا ده یا پانزده درصدی تقاضا می‌کنیم به رغم تمام سختی‌ها و موقعیت نامناسب صفحه کلید و سایر موانع، اگر موارد دیگری را می‌بینند که در فهرست بالا مورد اشاره قرار نگرفته، در قسمت پایین این نوشته مورد اشاره قرار دهند.