صدای گلوله از جنایت درباغ خبر می داد

روزنامه ایران: هنگام عصر صدای شلیک گلوله در فضای یکی از باغ‌های شهر کرج طنین انداخت و چند لحظه بعد هم صدای غرش موتورسیکلت قاتل در کوچه باغ پیچید.
 
باغبانی که در باغ مجاور سرگرم کار بود با شنیدن صدای شلیک گلوله به طرف دیوار دوید و با نگاهی از فراز حصار، صاحب باغ را دید که غرق خون بر لب باغچه افتاده بود.
 
پس از تماس تلفنی او، مأموران پلیس راهی آنجا شدند و ضمن تحقیق دریافتند درگیری خونینی بین دو قاچاقچی اسلحه رخ داده و یکی از آنها که مرد 46ساله‌ای به‌ نام الیاس بوده به ضرب گلوله قاچاقچی جوان- شاهین- کشته شده است.
 
پس ازحضور تیم جنایی در محل واقعه و شروع تحقیقات تخصصی، عامل این جنایت با ردیابی‌های تخصصی شناسایی و دستگیرشد.
 
سرانجام متهم پرونده روزچهارشنبه از زندان به شعبه یک دادگاه کیفری استان البرز انتقال یافت و به اتهام قتل عمد و قاچاق اسلحه از سوی قاضی هدایت رنجبر و دو مستشار- قاضی یزدان‌پور و قاضی خنک دار- محاکمه شد.

بخشش راننده وانتی که مرتکب قتل شد

روزنامه شرق: پسر جوانی که در درگیری پس از تصادف مرتکب قتل شده بود، با جلب رضایت اولیای‌ دم از طناب‌ دار رهایی یافت و به حبس محکوم شد.
 
 ٩ دی‌ماه سال ٩٢ مردی با پلیس تماس گرفت و از درگیری دو راننده وانت جلوی نگهبانی شهرک صنعتی خاوران خبر داد. با اعلام این خبر مأموران بلافاصله در محل حاضر و پس از تحقیقات اولیه متوجه شدند دو راننده وانت به نام‌های مجید و کامران پس از تصادف با یکدیگر درگیر شدند. مجید در میان دعوا با پدر و برادرش تماس گرفت و از آنها کمک خواست. با آمدن پدر و برادر مجید درگیری بالا گرفت و کامران که به شدت عصبانی بود، با پاشیدن بنزین روی برادر و پدر مجید و خودش باعث آتش‌سوزی شد.
 
مردمی که در محل حضور داشتند، با دیدن این صحنه آتش را خاموش کردند و مصدومان را به بیمارستان انتقال دادند. پس از گذشت ١٠ روز به کارآگاهان خبر رسید پدر مجید بر اثر شدت سوختگی در بیمارستان شهدای یافت‌‌آباد جان سپرده است. در ادامه تحقیقات، مجید به پلیس گفت: داخل ماشین بودم که ناگهان راننده پیکان از پشت به ماشین من زد. هنگامی که از ماشین پیاده شدم راننده پیکان شروع به فحاشی کرد و با یکدیگر درگیر شدیم؛ من هم با پدر و برادرم تماس گرفتم. هنگامی که آنها برای کمک به من آمده بودند، راننده پیکان یک چکش برداشت و به طرف ما حمله کرد اما مردم جلوی او را گرفتند. او نیز رفت و یک ظرف بنزین آورد و روی ما ریخت؛ پس از آن دیگر نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد.
 
به‌ این ‌ترتیب کامران به اتهام قتل عمد بازداشت شد. او در بازجویی‌ها به کارآگاهان گفت: روز حادثه با مجید تصادف کردم؛ به ‌همین ‌دلیل هر دو از ماشین پیاده و با یکدیگر درگیر شدیم. حین دعوا او برای کمک با چند نفر تماس گرفت. زمانی که پدر و برادر مجید به محل آمدند، بر سر من ریختند و چندنفری من را کتک زدند. برای اینکه آنها را بترسانم کمی بنزین روی خودم و سپس کمی‌ هم روی آنها ریختم؛ نمی‌دانم چه کسی کبریت را روشن کرد که ناگهان ما آتش گرفتیم. 
 
با اعترافات متهم، شکایت اولیای‌ دم و سایر مدارک موجود در پرونده، کیفرخواست علیه او صادر شد و پرونده برای رسیدگی در اختیار شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت که در این جلسه متهم به قصاص محکوم شد و دیوان عالی کشور نیز رأی را تأیید کرد اما با گذشت چهار سال، کامران توانست رضایت اولیای ‌دم را جلب کند و از قصاص رهایی یابد؛ به ‌این‌ ترتیب کامران بار دیگر برای محاکمه از جنبه عمومی پای میز محاکمه حاضر و پس از ابراز پشیمانی به سه سال حبس محکوم شد.