فال روزانه 1396/06/15


   
فال روزانه چهارشنبه 15 شهریور 1396

چند کلمه برای آنهایی که امروز تولدشان است

دوست عزیزی که 15 شهریور به دنیا آمده ای، تولدت مبارک! شما فردی بسیار باهوش، با سیاست، مهربان، مذهبی و دارای شم قوی تجاری هستید. علاقه ی زیادی به غذاهای خوشمزه، صحبت کردن با افرادی که تفکرات مشابه به شما دارند و سفر به سرزمین های دوردست دارید. شما در میان اطرافیان خود بسیار محبوب هستید و مورد احترام آنها قرار دارید، اما باید مواظب باشید با زور گفتن به دیگران و بی صبری و بی حوصلگیتان اوضاع را به ضرر خود تغییر ندهید. امسال به لطف حمایت اعضای خانواده تان، دوره ای لذت بخش از موفقیت و خوشحالی برای شما خواهد بود. همچنین به لطف مهارت های حرفه ایتان و کفایتی که از خودتان نشان می دهید، در محل کارتان نیز پیشرفت های قابل توجهی خواهید داشت و مورد توجه همکاران و مقامات مافوق خود قرار خواهید گرفت. با وجود برنامه ی کاری سخت و فشرده ای که دارید از لحاظ سلامتی با مشکل خاصی مواجه نخواهید بود و شاید حتی شاهد بهبودهایی در وضع سلامت خود باشید. شما امسال این فرصت را خواهید داشت که شخصی را که مدت ها پنهانی دوست داشته اید به سوی خودتان جذب کنید. شهریور، مهر، بهمن و اسفند ماه های مهم سال هستند.
 
فـال روزانـه - Daily Omen

امروز صبح که از خواب بیدار می شوید شاید چندان سرحال نباشید، اما اجازه ندهید که این بی حوصلگی اول صبح تمام روزتان را خراب کند. این حالت شما می تواند تمام اطرافیانتان را هم تحت تأثیر قرار دهد، پس سعی کنید در ابتدای روز با انجام هر کاری که خودتان می دانید باعث عوض شدن حال و هوایتان خواهد شد از این حالتی که شما را در بر گرفته رها کنید. شما این حقیقت را   خوب می دانید که حال روحیتان آنچه در طول روز برایتان پیش خواهد آمد را به طور مستقیم تحت تأثیر قرار خواهد داد. امروز حتما دیدار با والدین خود و یا حداقل تماس گرفتن با آنها را در برنامه ی روزانه ی خود جای بدهید. این کوچک ترین کاری است که از دست شما برای آنها بر می آید.
 
ادامه مطلب ...

شیرزاد: روحانی، برجام داخلی را کلید بزند

احمد شیرزاد در روزنامه اعتماد نوشت: بدون تردید «سیاست داخلی» یکی از چالش‌برانگیزترین مسائل مدیریت کشور است که این مساله برای هر دولتی در ایران شاید مهم‌ترین مساله و در چند بعد قابل‌توجه باشد. البته بخش اعظمی از مشکلات ایران کماکان ریشه در سیاست خارجی دارد ولی این موضوع فعلا از اولویت اول خارج شده است.
 
یکی از مهم‌ترین معضلات در سیاست داخلی ایران، نظام تصمیم‌گیری و متناسب بودن اختیارات و پاسخگویی به حساب می‌آید. در سیستم تصمیم‌گیری ایران عوامل متعددی دخیل هستند. مثلا وقتی قرار است مدیری نصب شود باید جنبه‌های مختلفی را در نظر گرفت.
 
در دنیا هم اینگونه است که وقتی رییس دولتی می‌خواهد وزیر یا مدیری را انتخاب کند با احزاب رایزنی می‌کند اما تفاوت اینجاست که وقتی احزاب نظر می‌دهند و مدیری را معرفی می‌کنند مسوولیت کارشان را هم به عهده می‌گیرند. در ایران اما عوامل فرهنگی و سیاسی مختلفی هستند که در نظام تصمیم‌گیری اثرگذارند و معمولا متناسب با آن پاسخگو هم نیستند.
 
گاهی بر سر نصب یک فرماندار یا بخشدار ممکن است اختلاف بالا بگیرد و در حالی که خیلی‌ها در انتخاب آن فرماندار اثرگذار بوده‌اند موضوع تنها بر سر دولت خراب شود. مثلا در خیلی از موارد امام جمعه، نماینده مجلس و شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی محلی در انتخاب‌ها دخیل هستند اما مسوولیت کارشان را برعهده نمی‌گیرند.
 
در این زمینه می‌توان به انتصاب مدیران از میان خواهران و برادران اهل سنت اشاره کرد که رییس‌جمهور روی آن دست گذاشته. متاسفانه دست مدیران برای انتخاب از بین افراد با لیاقت از گرایش‌ها، جنسیت‌ها، اقوام و مذاهب مختلف باز نیست که موضوعی موثرچه از نظر داخلی وچه از نگاه بین‌المللی است. با توجه به اینکه نظام انتخاب در کشور و پاسخگویی متناسب نیست بهتر است در این زمینه شفافیت ایجاد شود.
 
مثلا اگر رییس‌جمهور برای انتخاب وزیر زن محذوریت داشته، بهتر است به صورت شفاف اعلام کند. حتی جامعه هم می‌پذیرد. پس چرا هزینه را دولت بر گردن بگیرد؟ درست است که شاید نتوان عوامل تاثیرگذار را حذف یا مثل سایر نقاط یک نظام عرفی ایجاد کرد اما دست‌کم می‌توان شفافیت به وجود آورد و این شفافیت باعث می‌شود که هر کس هزینه خودش را بپردازد.
 
در همین موضوع انتخاب وزیر زن به نظر می‌رسد آقای روحانی به حساب نجابتش گفت که تحت فشار نبوده و یک کار اخلاقی انجام داد که مسوولیت را به گردن دیگران نیندازد اما بهتر بود با شفافیت اعلام می‌کرد. یک اولویت دیگر در سیاست داخلی مسائل فرهنگی کشور است.
 
درست است که مقوله فرهنگ از سیاست داخلی متفاوت است اما در ایران به‌شدت سیاسی شده؛ مثلا برای یک کنسرت ساده که خیلی پیش‌پاافتاده است و مقامات اجرایی باید به آن رسیدگی کنند وزیر ارشاد باید بایستد و کتک و فحش بخورد.
 
این شیوه برای کسانی که نگران فرهنگ کشور هستند، مناسب نیست و متاسفانه مقوله فرهنگ به‌شدت سیاسی شده است. اما مهم‌ترین مساله سیاست داخلی کشور موضوع انتخابات است. دولت دوازدهم باید انتخابات مجلس یازدهم را برگزار کند و قابل پیش‌بینی است که چالش‌های انتخابات از یک سال قبل شروع شود. دولت باید این مساله لاینحل نظارت بر انتخابات را به سر و سامان برساند چرا که اگر قرار باشد همچنان نظارت استصوابی به حذف یک جناح و سلیقه منجر شود با مشکل مواجه خواهیم شد.
 
در دو سه انتخابات اخیر مردم رضایت دادند که به همان حداقل‌هایی که شورای نگهبان تعیین کرده رای بدهند و مقداری این بازی را بر هم بزنند. حد نهایی اینگونه تصمیم‌گیری این است که به این نقطه می‌رسیم که برای هر کرسی یک کاندیدا معرفی شود و مردم با رای دادن خود به نوعی با او بیعت می‌کنند. اما اگر قرار است واقعا انتخابات داشته باشیم باید حق انتخاب از میان سلایق مختلف وجود داشته باشد.
 
گاهی نوع نگاه شورای نگهبان اینگونه است که می‌گوید اصلاح‌طلب حضور داشته باشد ولی فقط آن اصلاح‌طلبی که ما می‌گوییم! در این زمینه نمی‌توانیم توقع داشته باشیم که دولت آقای روحانی وارد فاز دعوا شود و اجرای انتخابات را به گروگان بگیرد چرا که این کار عملی و عاقلانه نیست. به هر حال در انتخابات، نظارت شورای نظارت بخشی از قانون است اما در این بخش این توقع وجود دارد که دولت درباره هیات‌های اجرایی کاملا محکم و جدی عمل کند.  
 
در هیات‌های اجرایی باید از افراد بی‌طرفی که قانون را همان‌گونه که هست اجرا می‌کنند، استفاده شود و نباید تن به بی‌قانونی داد. از طرفی فرماندارانی که پایبند به قانون و مستقل هستند و تحت فشار قرار نمی‌گیرند باید حضور داشته باشند. بحث هیات‌های اجرایی در انتخابات خیلی مهم است که امیدواریم بهتر از گذشته عمل شود تا شاهد مواردی مثل مینو خالقی نباشیم.

مساله دیگر در سیاست داخلی این است که آقای روحانی می‌تواند وارد یک گفت‌وگو شود و به نوعی برجام داخلی را کلید بزند. او باید از طرف مقابل بخواهد بیایند و فکر کنند و طرح جامعی ارایه دهد. این مساله قابل اجرا است و دولت نباید وارد فاز دعوا و سرشاخ شدن شود. باید با شورای نگهبان بنشینند و با یک گفت‌وگوی سالم و منطقی یک راه‌حل ملی برای مسائل سیاست داخلی پیدا کنند.
 
ایرادی ندارد که بزرگان دو جناح کشور بنشینند و با هم صحبت کنند. منطق شورای نگهبان این است که چون بحث‌های شورا با آبروی افراد سر و کار دارد باید مخفیانه باشد. با این منطق دولت هم نباید با هیچ کس درباره اهدافش مشورت کند در حالی که آقای روحانی مثلا در انتخابات وزرا و مشورت با دیگران عاقلانه عمل کرد و انتظار این است که این مشی عاقلانه ادامه پیدا کند.
 
این توانمندی در آقای روحانی و بزرگان اصولگرا وجود دارد که یک جمع ٢٠ تا ٣٠ نفره از بزرگان و ریش‌سفیدان دو جناح تشکیل دهند و ببینند برای انتخابات مجلس و سایر امور سیاست داخلی چه کاری بهتر است.
 
به هرحال مساله برجام داخلی و نظارت استصوابی شورای نگهبان بسیار مهم هستند که باید حل شوند. ما در مجلس ششم به نتیجه نرسیدیم و لوایح دوقلوی دولت اصلاحات به خصوص اصلاح قانون انتخابات هم به نتیجه نرسید و در بر همان پاشنه چرخید، تا جایی که مردم در انتخابات اخیر خبرگان، رییس و اعضای پرنفوذ آن را حذف کردند چرا که آقایان سعی نکردند حرف مردم را درست درک کنند.
 
آقای روحانی اگر می‌خواهد گام جدی بردارد، باید بتواند با گفت‌وگو نظارت استصوابی و سلیقه‌ای برخورد کردن را حل کند و مثلا در تعیین هیات نظارت مرکزی تلاش شود افراد موجهی که بی‌طرف هستند مثل امثال آقای ناطق‌نوری که از آنها در کشور کم نداریم، استفاده شود تا این‌ افراد بنشینند و سیاستگذاری درستی کنند که نظارت یکطرفه نباشد.
 
اگر آقای روحانی بتواند در این دولت بحث برجام داخلی بر مبنای گفت‌وگو را به سرانجام برساند، کار بزرگی انجام داده است.

مخمصه ترامپ

کوروش احمدی در روزنامه شرق نوشت: همان‌طور که انتظار می‌رفت، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در آخرین گزارش خود به‌روشنی نشان داده که ایران در همه موارد به همه تعهداتش ذیل برجام عمل کرده است. مطابق این گزارش، موجودی آب‌سنگین و اورانیوم غنی‌شده زیر حد مجاز است.
 
غنی‌سازی با شمار سانتریفیوژهای مجاز و در سطح مجاز انجام می‌شود. ساخت نیروگاه آب‌سنگین مطابق طرح اولیه متوقف شده. فعالیت‌ها در فردو طبق برجام انجام می‌شود. تحقیق و توسعه سانتریفیوژهای پیشرفته مطابق برجام صورت می‌گیرد و... البته تعبیر آژانس در این گزارش مبنی بر «ادامه ارزیابی‌ها برای اطمینان از نبود فعالیت‌ها و مواد اعلام‌نشده» نیز برخلاف برخی تفسیرها در آمریکا تازگی ندارد و در گزارش‌های مشابه گفته می‌شود.
 
ضمنا قابل توجه است که هم ایران (از زبان نماینده‌اش نزد آژانس) و هم آمریکا (از طریق یک مقام وزارت خارجه آمریکا) از «کار حرفه‌ای و بی‌طرفانه» آژانس تمجید کرده‌اند. به‌این‌ترتیب، آژانس که تنها مرجع بازرسی و راستی‌آزمایی درباره برجام است، همه ادعاهای پیشین جریان‌های تندرو در آمریکا درباره نقض برجام از سوی ایران را بی‌اعتبار کرده است.
 
این ادعاها به منسجم‌ترین شکل در نامه چهار سناتور آمریکایی (کاتن، روبیو، کروز و پردیو) به وزیر خارجه آمریکا در ١١ جولای مطرح و درخواست شده بود که پایبندی ایران تأیید نشود. چهار ادعای مطرح‌شده در این نامه عبارت‌اند از: به‌کارگیری سانتریفیوژهای پیشرفته به تعداد بیش از حد مجاز، تولید «مکرر» آب‌سنگین بیش از حد مجاز، گزارش سازمان اطلاعاتی آلمان مبنی بر تلاش ایران برای خرید اقلام هسته‌ای به‌صورت غیرمجاز و نهایتا مخالفت ایران با درخواست آژانس برای بازدید از سایت‌های نظامی.
 
گزارش آژانس اکنون به‌صراحت دو مورد اول را رد می‌کند. مورد سوم نیز که فقط برمبنای گزارش‌های رسانه‌ای مطرح شده مردود است، چراکه اگر آلمان چنین ادعایی داشت، باید طبق روال معمول مراتب را به‌طور رسمی و کتبی به دبیر کل سازمان ملل گزارش می‌کرد. مورد چهارم نیز دروغی بیش نیست، چراکه آژانس بعد از قضیه پارچین اساسا هیچ‌گاه چنین درخواستی از ایران نکرده است.
 
اگرچه آژانس در هفت گزارش پیشین خود نیز از پایبندی ایران به برجام خبر داده بود، اما گزارش جدید آژانس در پرتو موضع‌گیری‌های ترامپ از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. وی در ٢٥ جولای در مصاحبه‌ای با وال‌استریت ژورنال گفته بود «پیش‌بینی می‌کنم [در گزارش آتی به کنگره] پایبندی ایران به برجام تأیید نخواهد شد».
 
وی همچنین تیمی را مأمور یافتن راه‌هایی برای اعلام پایبندنبودن ایران در اواسط اکتبر کرده است. اگرچه برجام یک موافقت‌نامه داوطلبانه است و آمریکا می‌تواند هر زمان به میل خود از آن خارج شود، اما ترامپ برای غلبه بر مخالفان کناره‌گیری از برجام در داخل آمریکا و احتراز از انزوا در سطح بین‌المللی به دلایل و مدارکی برای خروج از برجام نیاز دارد. در چنین شرایطی، گزارش جدید آژانس را که حدود یک‌ماه‌ونیم قبل از ضرب‌الاجل بعدی برای گزارش دولت آمریکا به کنگره انتشار یافته، می‌توان ضربه‌ای مهم به برنامه‌ریزی‌های ترامپ دراین‌باره دانست.
 
سفر نیکی هیلی، سفیر آمریکا در سازمان ملل، به وین در ٢٣ آگوست و ملاقات او با دبیرکل آژانس و تشویق او به بازدید از مکان‌های نظامی ایران، تلاش دیگر آمریکا برای یافتن بهانه‌ای جهت کناره‌گیری از برجام بود. شواهد حاکی از آن است که این تلاش نیز ناموفق بوده است.
در این مورد، در پروتکل الحاقی و متن برجام پیش‌بینی‌های لازم صورت گرفته و صرف درخواست سیاسی یک دولت نمی‌تواند موجب تغییر در رویه آژانس شود.
 
مطابق بندهای مربوطه در برجام، بازدید از یک مکان اعلام‌نشده، اعم از نظامی یا غیرنظامی، مستلزم ارائه مدارک متقن از سوی کشور مدعی و طی مراحلی پیچیده است. به گفته یک مقام آژانس و نیز وزارت خارجه آمریکا، هیلی در سفر به وین از مکان به‌خصوصی اسم نبرده و دلیلی دال بر وجود شکی معقول درباره فعالیت‌های ایران ارائه نکرده است. مقامات آژانس تاکنون مشخص کرده‌اند حاضر نیستند به دولت ترامپ برای یافتن بهانه‌ای جهت خروج از برجام کمک کنند.
 
یک مسئول در آژانس به خبرگزاری رویتر گفته که «اگر آنها می‌خواهند برجام را به شکست بکشانند، چنین خواهند کرد. ما مایل نیستیم به آنها بهانه‌ای برای این منظور بدهیم. ما از یک سایت نظامی مانند پارچین صرفا برای ارسال یک پیام سیاسی بازدید نمی‌کنیم».
 
البته بعضی اظهارنظرهای نه‌چندان حرفه‌ای در ایران، دبیرکل آژانس را ناچار کرد که بر حق اصولی آژانس مبنی بر دسترسی به «مکان‌های مربوطه» در صورت وجود تردیدهایی درباره فعالیت‌های هسته‌ای در آنها تأکید کند. گزارش روشن و گویای آژانس و تردید درباره دستاورد سفر هیلی به وین، ترامپ را با مشکلات بیشتری برای خروج از برجام مواجه خواهد کرد و بر مخالفان این اقدام و نیز کسانی‌که در‌این‌باره تردیدهای جدی دارند، خواهد افزود.
 
پیش از این، یک جریان تا حدودی عمل‌گرا و واقع‌بین که عمدتا مرکب از نظامیان است، نشان داده بود که مایل نیست با خروج یک‌جانبه از برجام حمایت متحدان اروپایی را از دست بدهد و بحران جدیدی را در منطقه موجب شود. تأیید پایبندی ایران تاکنون عمدتا با فشار این جریان ممکن شده است.
 
اکنون با اخراج استیفن بنن، استراتژیست ارشد سابق و همفکران او از کاخ سفید و انتصاب ژنرال جان کلی به سمت رئیس کارکنان کاخ سفید، این جریان بیش‌ازپیش تقویت شده است. جمهوری‌خواهان سنا نیز که زمانی قویا مخالف برجام بودند، به‌نظر می‌رسد درحال‌حاضر درباره خروج حساب‌نشده از برجام دچار تردیدهایی شده‌اند.
 
اظهارات سناتور کورکر، رئیس کمیته سیاست خارجی سنا، مبنی بر اینکه «برجام دارد کار می‌کند» و اینکه «ما به متحدان اروپایی برای مهار ایران نیاز داریم و...» گویای این امر است. درمجموع، غیر از چهار سناتوری که در بالا به آنها اشاره شد، اخیرا جمهوری‌خواهان دیگر عمدتا در‌این‌باره ساکت بوده‌اند. با وجود موارد گفته‌شده، نمی‌توان پیش‌بینی کرد که ترامپ در نیمه اکتبر چه تصمیمی درباره برجام خواهد گرفت.
 
او اهمیت بسیاری برای حفظ پایگاه اصلی رأیش که دارای تمایلات راست افراطی و ازجمله ضد ایران است، قائل است. نادیده‌گرفتن یکی از قول‌های اصلی انتخاباتی می‌تواند برای ترامپ در آینده مسئله‌ساز شود. بنابراین اکنون غریزه او و منافع سیاسی‌اش در کشمکش با واقعیات عینی قرار گرفته و مشکل می‌توان گفت نتیجه این کشمکش چه خواهد شد.

عرضه 60 هزار راس دام زنده برای عید قربان

خبرگزاری مهر: رییس اتحادیه توزیع کنندگان گوشت گوسفندی از آماده سازی ۵۰ تا ۶۰ هزار راس دام زنده برای تامین نیاز بازار در عید قربان خبرداد.
 

علی‌اصغر ملکی،  با اشاره به عرضه دام زنده به ازای هر کیلوگرم  ۱۶ تا ۱۸ هزار تومان درمیادین افزود: مردم برای خرید دام ارزان تر در ساعات ۱۰ و ۱۱ ظهر به میادین مراجعه کنند.

وی با اشاره به تامین بخشی از دام زنده از عشایر تهران گفت: بخش اعظمی از دام مورد نیاز تهران از استان های غربی به ویژه کردستان تامین  شده است.

ملکی با پیش بینی قیمت گوشت گوسفند  در سه هفته آینده افزود:  این کالا بین ۴۳ تا ۴۴ هزارتومان در بازار عرضه می شود.

رییس اتحادیه گوشت گوسفندی توزیع گوشت گرم گوسفند وارداتی را دلیل ثبات قیمت گوشت گوسفند دانست و گفت: این گوشت وارداتی هر روز در میادین میوه و تره بار و فروشگاه های زنجیره ای عرضه می شود.

ملکی با اشاره به قطع نسل اتفاق افتاده به دلیل کشتار بره ماده گوسفند ادامه داد: با ابلاغ بخشنامه به کشتارگاه ها از این پس کشتار بره ماده ها متوقف خواهد شد که این رویه در ۲ سال آینده به نفع کشور خواهد شد.

جانشین داعش!

جعفر بلوری در روزنامه کیهان نوشت: منطقه طی هفته‌های اخیر شاهد تحولات بسیار مهم و سرنوشت‌سازی بوده که مستقیما با آینده منطقه و جایگاه کشورمان در آن مرتبط هستند، چرا که تقریبا در تمامی این تحولات می‌توان نقش برجسته ایران را به وضوح رویت کرد.
 
از دریچه این تحولات می‌توان سرنوشت نهایی 6 سال جنگ، میلیون‌ها کشته و مجروح و میلیاردها دلار خسارت را کم کم پیش‌بینی کرد. در این باره گفتنی‌هایی هست؛
 
1- بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی ناگهان به مسکو سفر کرده و با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه دیدار می‌کند. موضوع دیدار، «سوریه» و « نگرانی از گسترش بی‌سابقه نفوذ ایران در منطقه» و هدف اصلی دیدار هم، «تلاش برای مجاب کردن پوتین جهت جلوگیری از گسترش نفوذ ایران» عنوان می‌شود.
 
به نوشته روزنامه «پراودا»ی روسیه، نتانیاهو با هیجانی توأم با نگرانی، طوری درباره خطرات گسترش نفوذ ایران در منطقه پس از ریشه‌کن شدن داعش سخن می‌گفت که گویی «دنیا به آخر خواهد رسید.»(!) پوتین اما خمیازه‌کشان به نتانیاهو می‌گوید: «ایران متحد استراتژیک ماست.» تا به قول این روزنامه پرتیراژ روسی، «کابوس نتانیاهو تعبیر شود.»
 
2- همزمان با دست رد پوتین به سینه نتانیاهو خبرهای بی‌سابقه‌ای نیز از عربستان می‌رسد. محور این خبرها نیز مثل سفر نتانیاهو ایران و سوریه عنوان می‌شود. طبق این اخبار «عادل الجبیر»، وزیر خارجه به شدت ضدایرانی عربستان خطاب به مخالفان درباره لزوم تغییر مشی«معارضان سوری» درباره بشار می‌گوید، معارضانی که اصولا فلسفه وجودیشان تحقق شعار معروف «اسد باید برود» است.
 
کارشناسان و رسانه‌ها بدون استثناء این موضع سعودی را که حامی اصلی معارضان سوری(بخوانید تروریست‌ها) است به تسلیم شدن ریاض در برابر مقاومت‌های بشار اسد، تعبیر می‌کنند. موضعی که حتی دولت ترامپ هم پیش‌تر، در برابر اسد اتخاذ کرده و آن را چندین بار اعلام کرده بود.
 
3- زمزمه‌های برکناری عادل الجبیرِ ضدایرانی با هدف «نزدیک شدن عربستان به ایران» در کنار پیغام و پسغام‌های «محمد بن سلمان» ولیعهد و همه کاره عربستان برای ایران جهت میانجیگری بین انصارالله و ریاض، خبرهای مهم بعدی هستند که از راه می‌رسند. محور این خبرها اما فراتر از منطقه و سوریه بوده و یمن را نیز شامل می‌شود.
 
سعودی‌ها از جنگ پرهزینه یمن طرفی نبسته‌اند لذا، خواستار توقف جنگ به کمک ایران و در یک کلام، «عقب‌نشینی» هستند. در این راه از عمان و عراق هم کمک می‌گیرند و فتیله اظهارات ضدایرانی را هم پایین می‌کشند. حتی، به دست‌اندرکاران امور حج می‌گویند، مبادا مویی از سر حجاج ایرانی کم شود!
 
4-«تلعفر»، یا به قول حرامی‌های داعش «موصل کوچک»، که پس از آزاد‌سازی موصل، خلافت‌گاه تکفیری‌های تروریست شده بود، طی یک عملیات منحصر به فرد و تنها ظرف 7 روز! آزاد می‌شود و این در حالی است که، طبق برآوردهای کارشناسان نظامی این عملیات دست‌کم به 6 هفته زمان نیاز داشت تا به پیروزی برسد. در نقش مستشاران نظامی ایران و حشدالشعبی در این عملیات بسیار پررنگ اعلام می‌شود.
 
در اهمیت این شهر همین بس که بیش از دو برابر موصل وسعت دارد و به عنوان یکی از راه‌های اصلی مواصلاتی، بین عراق، سوریه و ترکیه قرار گرفته است. تمام ارتباطات گروه‌های تروریستی داعش از سوریه به عراق و بالعکس، با عبور از این شهر انجام می‌شد. الحویجه در استان کرکوک، شهر مرزی القائم در استان الانبار و چند منطقه کوهستانی نه چندان مهم، تنها مکان‌هایی هستند که در تسخیر تروریست‌ها مانده‌اند که با توجه به معلوم شدن خلافتشان، می‌توان از هم اکنون، آنها را هم آزاد شده تلقی کرد!
 
به این شرایط، عقب‌نشینی آمریکا از تسلیح برخی گروه‌های تروریستی(معارضان به اصطلاح میانه‌رو)، اظهارات مهم سید حسن نصرالله درباره نزدیک بودن «یک پیروزی بسیار بزرگ»، اظهارات وزیر دفاع روسیه درباره پایان یافتن جنگ داخلی در سوریه و....را اضافه کنید. این تحولات که متعلق به همین روزها و هفته‌های اخیر است همگی یک مسئله را نوید می‌دهند؛ «خبرهای خوشی در راه است.»
 
پیروزی محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران در مقابل تمام غرب، ارتجاع عرب و رژیم صهیونیستی، خروجی اصلی این تحولات است. این یعنی، پروژه پر هزینه داعش و تکفیری‌ها، مثل پروژه خاورمیانه بزرگ به گِل نشسته و ایران و دوستانش از این میدان بزرگ نبرد، سربلند بیرون آمده‌اند؛ یعنی، فتنه داعش و خلافت کذایی خاموش شد. اما این همه ماجرا نیست.
 
همه‌پرسی استقلال کردستان عراق، فتنه تازه‌ای است که به نظر می‌رسد هر چه به پایان عمر داعش و گروه‌های تروریستی در عراق و سوریه نزدیک‌تر می‌شویم، بیشتر خود‌نمایی می‌کند. مسعود بارزانی، رئیس ‌اقلیم کردستان عراق به رغم مخالفت تمام کشورهای دنیا (به جز عربستان و رژیم صهیونیستی) روی موضع خود برای برگزاری همه‌پرسی سوم مهرماه ایستاده و به هشدارها نیز توجه نمی‌کند.
 
احتمالا شرایط پسا داعش عراق و برخی تشویق و ترغیب‌های پشت پرده، وی را دچار توهم کرده است. حمایت آل‌سعود و رژیم صهیونیستی یعنی صاحبان به ترتیب «ایدئولوژی» و «طرح» داعش از این همه‌پرسی نیز خود قابل تامل است. سوای از اینکه، تجزیه کردستان عراق با توجه به شرایط حاکم بر منطقه و بودن موانع بزرگی مثل ایران، ترکیه، عراق و سوریه چقدر امکان تحقق دارد، این موضوع ظاهرا قرار است، پتانسیل روشن کردن آتش فتنه‌ای تازه در منطقه باشد. شاید کمی اغراق باشد اما به نظر می‌رسد می‌خواهند فتنه «استقلال کردستان عراق» را جایگزین فتنه داعش کنند.
 
«تجزیه» یا همان «جابجایی مرزها»، مخرج مشترک دو فتنه داعش و استقلال کردستان عراق است به ویژه اگر بدانیم، این تجزیه، محدود به کشور عراق نخواهد ماند. برخی مناطق سوریه نیز در جریان نبردها علیه گروه‌های تروریستی، در تصرف کردها قرار گرفته‌اند و آمریکایی‌ها نیز از همین کردها حمایت تسلیحاتی و مالی می‌کنند! این را هم باید اضافه کرد که از ماه‌ها پیش، آمریکایی‌ها احتمالا با پیش‌بینی چنین روزهایی، اقدام به تاسیس پایگاه‌های متعدد نظامی در برخی مناطق ‌اشغالی سوریه کرده‌اند.
 
علاوه بر همه‌پرسی استقلال، حمایت‌های عملی آمریکا از کردهای در منطقه و آماده‌سازی زمینه‌های لازم برای جلوگیری از خاموش شدن فتنه در منطقه (تاسیس پایگاه‌های نظامی در سوریه توسط آمریکایی‌ها) علائم دیگری را نیز می‌توان یافت که وجود طرح «جایگزین داعش» را تایید می‌کند.
 
دیروز یکی از سران پیشمرگ‌های کرد در عراق درست پس از آزاد‌سازی تلعفر و زمانی که زمزمه‌های شروع عملیاتی تازه برای آزاد‌سازی «حویجه» بر سر زبان‌ها افتاده بود اعلام کرد، عملیات علیه تروریست‌های تکفیری باقی مانده در عراق (آزاد‌سازی حویجه) را به پس از همه‌پرسی موکول می‌کنند و فعلا قصد ادامه نبرد با آنها را ندارند؛ به نوعی گروگانگیری امنیت مردم برای تحت فشار قرار‌دادن مخالفان همه‌پرسی!
 
اما اگر وجود چنین سناریویی را محتمل بدانیم، با توجه به وجود برخی حقایق منطقه‌ای و بین‌المللی، به نظر نمی‌رسد، این فتنه آنقدر که باید، موثر واقع شود. استقلال کردستان جزو خط قرمزهای ایران، ترکیه، عراق و سوریه است. همین مسئله بود که ترکیه و ایران را وارد یک اتحاد غافلگیر‌کننده کرد. طی 6 سال گذشته، ایران و ترکیه اگر در همه مسائل منطقه‌ای اتفاق نظر داشته‌اند، در موضوع سوریه و عراق هیچ اتفاق نظری نداشته‌اند.
 
اما همه‌پرسی، این دو کشور را به یکدیگر نزدیک و نگرانی رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای غربی را بر‌انگیخت. سفر سرلشکر محمد باقری، عالی‌ترین مقام نظامی ایران به آنکارا که اواخر مرداد ماه و با دعوت رسمی «حلوصی آکار»، همتای ترکیه‌ای وی انجام شد، به اعتقاد کارشناسان اتفاق نادری بود که در ارتباط با همین مسئله صورت گرفته است. به این شرایط، مخالفت بسیاری از کردهای عراق و کشورهای همسایه را نیز باید اضافه کرد.
چند ماه آینده، آبستن تحولات سرنوشت‌سازی است.
 
اگر اتفاق ویژه‌ای رخ ندهد، و پیروزی‌ها با همین سرعت ادامه یابند، می‌توان پیش‌بینی کرد پرونده داعش طی ماه‌های آینده در عراق و سوریه بسته شود. اگرچه بسته شدن پرونده داعش به معنای پایان حملات این گروه تروریستی نخواهد بود چرا که ایدئولوژی شیطانی این گروه یعنی «وهابیت»، هنوز زنده است.
 
شاید بتوان تا چند ماه آینده، به طور قطع کار تکفیری‌ها را در منطقه تمام شده تلقی کنیم اما با همان قطعیت می‌توان گفت، کار آنها در غرب تازه شروع شده است. به هر تقدیر این جانوران همچون سال‌های گذشته، امکان جولان در منطقه را نخواهند داشت. فتنه استقلال کردستان هم از آنجایی که امکان عملی و حامی زیادی ندارد، خیلی زود‌تر از فتنه داعش به در بسته خواهد خورد.